جادوگر گمشده پارت چهاردهم

نادیا : اینو ببین ! نارین با تعجب : چیو ؟ نادیا : این دخترو نارین : کدوم ؟ آهان دیدمش !

سمت دختر رفتم و گفتم : شما کی هستید تا حالا سر میز اسلیترین ندیده بودمت ! دختر : کروئلا ریدل هستم . نادیا : با ول... اسمشو نبر فامیلی ؟ کروئلا : آه عجب دختری هستی ها ! اون بابامه !

پسری به سمتم اومد و گفت : هارلی رو ندیدی ؟ گفتم : چرا اوناهاش اون دختر عمومه مشکلیه ؟ گفت: من جک هستم دوست اون . هارلی ؟ هارلی : آه جک سلام . جک : خواستم بگم برای یوبال با من میای ؟ هارلی : چرا که نه ؟

هارلی : راستی تو از من متنفر بودی چی شده حالا ؟ جک : چون آدم های خوب با کس دیگه ای میرن !

هارلی : این دیوو.نه هست . نارین : ولش کن . صورتتان رنگ پریده تر شده . حالت خوبه ؟ هارلی : نزدیک کامل شدن ماهه یادت که نرفته ؟ نارین : اووووم حواسم نبود .

دختری به سمتم اومد و گفت : سلام من دلین هستم . دلین لاوگود . لونا میخواست با نادیا حرف بزنه . نادیا : اومدم لونا ... من باید برم . فعلا . نارین به آرامی : فعلا