داستان گمشده قسمت ¹⁰دسته بندی درسته من ۹ پارت قبلی رو تو این دسته بندی منتشر کردم
لوکهارت شنلش را پرت کرد و به صحبتش ادامه داد. او قرار بود بخاطر اتفاقات اخیر یک جلسه دوئل راه بیندازد.
"خب خب حالا قراره به استاد درس معجون سازیتون خوش آمد بگم ،پروفسور اسنیپ!"
همه اسلیترینی ها دست زدند و اسنیپ که معلوم بود از بودن در آنجا آزرده شده،به روی سکو آمد . آداب دوئل فقط همین بود《جلو رفتن،آوردن چوبدستی جلوی صورت،تعظیم کردن،رفتن به عقب، و حرکت اول که هر جادوگر عاقلی انجام میداد:خلاسلاح》اما وقتی لوکهارت چوبدستی اش را بالا آورد صورتش جوری بود انگار داشت کل ورد هایی که از یازده سالگی به یاد داشت را مرور میکرد. اما انگاری به قول جیمیاس وردی به جز "ابلیویت"(طلسم فراموشی) چیز دیگری در ذهن نداشت.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
عالی بید ناظر بودم
داستانت عالیه (:
مطمئنم میتونی یکی از
بهترین نویسنده ها بشی !🌷
همینجوری به کارت ادامه بده و
از خودت بهترین نویسنده رو بساز .🔮
با آرزوی موفقیت:لونا 🌷
به کتابچه ی لونا نیز سر بزنید 🎍
اسم کتاب های کتابخانه ی لونا : دخترک گمشده 🌹
تشکر زیبا🍭🍬
خواهش می کنم 💐
برادر میگم تو اس دو همون آگوست رو مینوشتی بهتر نبود تا اینکه اینهمه توضیح بدی؟:/
همونطور که تو همون اس دد نوشتم حوصله ندارم آگ رو کامل بنویسم🗿✋️
بعد حالا دراکو هم آگ صداش میکنه از یه جایی به بعد 🗿✋️
صحیح...