....
دیشب مانند همیشه داشتم از باشگاه به سمت خانه میرفتم خیلی خسته بودم داشتم به این فکر میکردم که شام چی میتونم بخورم در همان لحظه شیرین ترین و زیبا ترین صدای دنیا را از پشت سرم شنیدم ( خیلی قشنگن ، مگه نه؟) با تعجب برگشتم تا ببینم صدای کیست این صدا از زیبا ترین دختر کوچولویی که تو عمرم دیده بودم بود دختری سفید با چشمان الماسی و مو هایی لطیف و فوق العاده. او ادامه داد( ستاره ها رو میگم ، امشب خیلی درخشان هستند . اینطور نیست؟) با تعجب به او نگاه کردم و گفتم ( اوه بله همینطوره امشب خیلی درخشان هستند) دخترک چرخی به دور خودش زد و گفت ( میتونی انرژی نور های کوچکشون رو حس کنی؟ میتونی تابش گرما مهربانی شون رو تنفس کنی؟) با خودم فکر کردم که این دیگه کیه این حرف های قلمبه سلمبه رو از کجا میزنه!
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
اشک تو چشمام جاری شد 🥺🥺
لطفا یکی دیگه هم بزارررر 🥺🖤🖤
اگه امتحانات اجازه بدن چشم
💜💜💜
عالی بود
خیلی خوب بودددد