ناظر عزیز لطفا رد نکن
با تردید به جلو قدم برداشتم هاگرید گفت افرین حالا اروم تعظیم کن داشتم سرم رو میوردم پایین که ناگهان همون موقع دراکو با عصبانیت ته مونده ی سیبش رو روی زمین انداخت و به سوی کج منقار رفت و گفت : شرط میبندم تو اصلا خطرناک نیستی حیوون گنده ی زشت ! همون موقع کج منقار پاهاش رو بالا اورد و دراکو رو روی زمین انداخت
هاگرید داد زد: هرمیون برو عقب دراکو معلوم هست داری چی کار میکنی؟
همه ی بچه ها به عقب حمله ور شدند و هاگرید به سختی کج منقار رو اروم کرد
دراکو دستش رو گرفت و میگفت : وای خدا الان من رو میکشه الان من رو میکشه و پدرم از این موضوع با خبر میشه( دیالوگ معروف و همیشگی دراکو )
داد زدم هاگرید باید ببریش پیش خانم پامفری
هاگرید : اره خوب بچه ها کلاس امروز کنسله زود برین به طرف قلعه تا من هم دراکو رو ببرم درمانگاه
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
عالی بود 🌹پارت بعدیو کی میزاری؟
مرسی توی صف بررسیه
قسمت بعدییی ندارهه
چرا اگه شد امشب میزارم مجبور شدم نصف رمانم رو پاک کنم فعلا کمی با مشکل کمبود پارت مواجه هستم ولی یکم زیاد تر شده فعلا اگه شد امشب میزارم
مرسییی
داستانت قشنگه از مال منم حمایت میکنین کم حمایا شده
مرسی ممنونم از نظرت
باشه حتما ❤