این داستان رو من با کمک کاربرLina☆Malfoy نوشتم🪄 امید وارم پوست داشته باشد:))
وارد خونه شدم برادرم روی مبل خونه خوابش برده بود دستمو روی سرش کشیدم (نمیزارم زندگیت خراب شه) بلندش میکنم و میزارمش روی تختش خودمم میرم داخل اتاقم باید بخوابم فردا اولین روز کاریمه
فردا_________
از خواب بیدار شدم دلم نیومد برادرمو بیدار کنم پس رفتم و اماده شده از خونه بیرون رفتم هوا به نسبت روزای دیگه سرد بود خیلی دلم میخواست قبلش یه سری به مادر و پدرم بزنم ولی نباید تو اولین روز کاریم دیر میکردم
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
تستچی خیلی گیر میده از دیشب تا حالا ۲ تا پست آپلود کردم هنوز نیومده میگه برای پروفایل فردا مراجعه کنید
بالاخره وارو شدم ولی هیچی بلد نیستم
بلاخره وارد شدم/:
خیلی ممنون از ناظر عزیزم که زود منتشر کرد❣️