با پارت جدید داستان پاترهدیمون با نام مبهم نمردند تا آرزوی مرگ کنند در خدمتتون هستیم.
روز بعد،در کلاس معجون ها،درحالی که گزنه خشکش را پودر میکرد،و با توجه به متنی که بسیار ریز در پاورقی کتاب نوشته شده،و فقط برای فوقالعاده شدن کار،دعوت به تفت دادن پودر گزنه خشک،آن را تفت میداد،سخت به علامتی که روی پرچم ها بود فکر میکرد. وقتی سوروس بالای سرش ایستاد،حتی متوجه هم نشد. سوروس،روی صندلی مقابل او نشست و با صدای آهستهای گفت《دیروز،توی جلسه بودم،پروفسور تریلانی گفت یه پیشگویی کردی. نمیخوای راجع بهش حرف بزنی؟》 دنیز درحالی که پوست انجیر خشکش را میکند گفت《من فقط یه تصویر کم،توی گوی دیدم. اطرافم کاملا مه آلود شده بود. کم کم،پرده های سیاه رنگی توی گوی افراشته شدن. یه سری آدم،شکل یه لشکر داشتن میرفتن. دستشون پرچم هایی بود. پرچم های سیاهی که روش یه علامت بود.....》 دنیز حرفش را نیمه گذاشته،مثلثی که درونش خط و دایره بود را روی کاغذ پوستی کشید و به سوروس نشان داد《این علامت.و بعدش مه ها محو شدن و پروفسور تریلانی گفت که،یه پیشگویی کردم. ولی من حتی نمیفهمم معنی اون حرفا چیه! شاهزاده نمیدونم وارث پادشاه خواهد شد؟پادشاه کیه؟شاهزاده کیه؟خوب، مسلما اگه پادشاهی باشه،وارثش شاهزادست دیگه نه؟ جادوگر ها شاهزاده دارن؟》《نه،ولی من فکر نمیکنم توی این پیشگویی منظور از پادشاه و شاهزاده، پادشاه و شاهزاده واقعی بوده باشه. بعد توی پیشگویی میگه زمانی که فراخان نواخته شد،و وارث پادشاه،شاهزاده شد، آن وقت است که حقیقت درمقابل چشمانش خواهد درخشید،سیاهی و سفیدی یکی شده،دنیا را در بر خواهد گرفت! منظورش از سیاهی و سفیدی شاید تعادل باشه،مثل یین و یانگ. ولی،الانم دنیا تعادل داره! منظورش از سیاهی و سفیدی رو نمیفهمم!بعد تو علامت(با صدای آهسته تر) گریندل والد رو توی گوی دیدی. زمانی که فراخان نواخته شد! یا،حقیقت جلوی چشمانش خواهد درخشید،هیچ جوره متوجه نمیشم!》《بنظرم پیشگویی مزخرفه!》《همه پیشگویی ها که هیچ وقت اجرا نمیشن، ولی به گفته پروفسور،اون داشت توضیح میداد که به کجای گوی باید نگاه کنن،ولی همون موقع دیده،تو دقیقا نگاه کردنت به گوی،و لمس کردنت درسته. بعد حدقه چشمات چرخیده،و با صدای بلند گفتی.....》《زمانی که فراخان نواخته شد،و وارث پادشاه،شاهزاده شد، آن وقت است که حقیقت درمقابل چشمانش خواهد درخشید،سیاهی و سفیدی یکی شده،دنیا را در بر خواهد گرفت!! خوب؟این،معنی میده که من پیشگوی خوبیم؟》《حتی بهترین پیشگو ها هم،شاید تو عمرشون فقط یکی دوتا پیشگویی به درد بخور داشته باشن. پس زیاد درگیر این موضوع نشو. ولی اگه،خواب خاصی دیدی که به نظرت مفهوم داشته باشه،یا بازم تصویری دیدی یا هر چیز دیگه،به من بگو،باشه!؟》《باشه پروفسور. خیالتون راحت》
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
@Deniz
پس جا داره منم به تو بگم زهرمار خواهرم🤌🏻😔
______
عیبابا من گوناه دارم😔🤌🏻
دنیزززززز
ما برا عید اومدیم اون وراااااا
عه خوش اومدین😍
《همچنین پروفسور کرام. لطفا بفرمایید.دوست دارید بیرون مدرسه منتظر برادران شرقیمون باشیم یا داخل مدرسه؟》
______
چرا وقتی میگن شرقی حرصم میگیره؟
نمیدونم😂
《نه،اون بردار بزرگ تر ویکتور کرام. برنارد کرامه.مدیر مدرسه دارمشترانگه!زیاد با برادر کوچک ترش ارطبات نداره. بلخره یکی قهرمان کوییدیچه،یکی مدیر مدرسه!》
_______
جا رون خالیه😔🤌🏻
حدود نیم ساعت تمام در آن هوای سرد ایستاده بودند
______
پاهاتون خشک نشد؟
چرا خشک شد😂
متیو نیز ادای او را درآورده و ساکت شد.
______
زهرمار(نه که خودم اصلاااااااا این کار رو نکردم)
پس جا داره منم به تو بگم زهرمار خواهرم🤌🏻😔
《میدونم که دارمشترانگی ها با کشتی میان،ولی خدا میدونه شرقی ها با چی میان.》
_______
اگه ایران بود سوار بر سیمرع خدمت میرسیدیم
این خوب بود
کراوات های همه را سفت تر کرد و راه افتاد.
_____
یهو خfشون نکنیییی
خفشون کردم مشکلی نیست😊
سوروسه دیگه
اگه دست از پا خطا کنید،هرچی دیدین از چشم خودتون دیدین!》
_____
نمک در نمکدان شوری ندارد
سوروس با کسی شوخی ندارد😔🤌🏻
موافقم
برین بخوابین که فردا قیافه هاتون مثل جnازه نباشه
_____
قیافه هاتون مثل جnازه نباشه😔😂