6 اسلاید پست توسط: Pinar♡☆ انتشار: 2 ماه پیش 37 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

سلام دخترا امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد و ناظر جونم خوشحال میشم منتشر کنی و قلبم اکلیلی شه💖💖



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (27)
  • imageآلیا
    یه میراکولر اوتاکو

    سازنده عالی =پست و تست های عالی نو

  • ااز زبان جیلین:از اتاق اومدم بیرون همه اعضا با تعجب نگام میکردن منم به نزدیک ترین آینه که کنار مبلی بود که تهیونگ نشسته بود سر وضعم که سر جاش بود چرا اینجوری نگاه میکنن هیی اصلا آب شدم گوشیم رو به ۵ ثانیه کوک کردم صداشم بالا زدم وقتی کوک کرد صداشو بستم و گذاشتم تو گوشم و رفتم حیاط زود به کوکی پیام دادم بیاد بیرون بریم دیگه خدا رو شکر تا دو دیقه سین کرد نوشته بود که ده دقیقه منتظر بمونم حاضر شه من تا ده دیقه یه بار دیگه تو حیاط پرونده رو بررسی کردم داشتم پرونده رو میبستم بزارم کیفم که یه صدایی

    • از پشت اومد و البته خیلی خش دار ترسیدم میخواستم جیغ بزنم که کوکی دستش رو گذاشت رو دهنم
      کوک:خواهری منم نترس_الان نشونت میدم اون خواهری رو اه😒_بابااااا شوخیی کردیم جیلینن _جیلین جیلین جیلین جیلین جیلین جیلین بسه دیگه من رو فعلا بورام صدام کن شاید اصلا خواهرت نیستم شاید اصلا اشتباهی اومدم سئول _نه نه نه تو ...تو جیلینی میدونم _فعلا باید ازمایش و اینا رو بدیم بعدا نمیخوام به هم وابیته شیم _آره بورام ..درسته😔💔_حالا شد بیا بریم دیگه عه
      رفتن سوار ماشین شدن
      نویسنده :کوکی آهنگ سنیوریتا رو باز کرد

    • خو خلاصه بدون هیچ حرفی و سخنی رسیدیم خونه خیلی استرس داشتم در حدی که ناخونامو میجوییدم

    • رسیدیم و کسی که درو باز کرد داداش بزرگه بود جونگ کوک بهم توضیح داده بود اسمش سانگ پیله و اونم مثل خودم وکیله وقتی اونو دیدم چشمام 😳 شد یه لحضه فک کردم جونگ کوکه اولین چیزی که کفت این بود که کوکی ایشون زنداداشمه نم بیا تو فلان بهمان نه نکته پدر مادرشون خونه نیس.. رفتن تو و همه جیز رو به سانگ پیم هم توضیح میدنو قرار میزارن فردا برای نهار برن اون کافه ای که همیشه خوانوادگی میرن
      ((دو ساعت بعد))
      از زبان جیلین :سانگ پیل و جونگ کوک خواستن بیشتر باهم وقت بگذرونن منم لانبورگینی رو برداشتم یکم رفتم بیرو

    • یکم رفتم بیرون تو راه تهیونگ رو دیدم فکر کردم منو ندیده داشتم به راهم ادامه میدادم که یهو .......... تهیونگ:جیلینننن جیلییننن _عاا تهیونگ تویی ماسک زده بودی نشناختمت _مایلی سوار شم _عام آره اره چرا که نه (سوار شد)_داشتم میومدم سمت خونه بابای کوکی تو رو ببینمت که تصادفی دیدمت .نویسنده:تعقیب نکردیش؟تهیونگ :نه آیلین جاننننن_خوشحال شدم به خاطر من _میتونی شیرینی بگیری یا زوده؟؟_زوده
      داشتیم میرفتیم با این صحنه مواجه. شدیم که میا وسط خیابون رو زمین پهن شده

  • imageگیلیلیی
    کللللل بزنیدددد

    خدااا بااا من از این زمین محووو کنننن کی میزتری اگه منتشر نمبکنه تو کامنتا بنویی

  • عشقم من خیلیییی منتظرمممم
    چرا نمیزاری ؟🤍🥺

  • imageگیلیلیی
    کللللل بزنیدددد

    خانمی که از ۵روز پیش قرار بود بزاری و گفتی فردا میزارم 😐پاااااارتتتتتتتت بعدییییی

  • imageگیلیلیی
    کللللل بزنیدددد

    اهم پارت بعدی

  • imageرهگذر؛
    من‌هستم‌ولی‌خستم🥰✔

    احتراما 🚶‍♀️🌹
    کوچه زیبایی دارید! 🌝

  • imageسندی ملکه NTS
    کمتر از۱ ماه تا اتک خوردن

    مطمعنیپین شده ؟ اخه نشون نمیده

  • imageسندی ملکه NTS
    کمتر از۱ ماه تا اتک خوردن

    اولین کامنت
    پین؟

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.