معرفی داستانم...

خب خب سلام خانم نویسنده وارد میشود... 😎حالا جدای از شوخی میخوام اولین داستانمو در تستچی به نمایش بذارم. خبـــ....

اسمش عمارت تاریک ــه که درباره یه مدرسه هه است که بچه هایی که قدرت فراطبیعی دارن رو به اون مدرسه میفرستن ولی..

مدیر مدرسشون قدرت اونارو تغذیه میکنه و زمانی که سال تحصیلی تموم میشه قدرت اونارو داره. چون فقط میخواد قدرتشونو داشته باشه..

اما همه از این مدرسه هه به عنوان مدرسه بچه ای سرکش یاد میکنن چون قدرت جادویی از احساسات نشعت میگیره و برای همین همه ی بچه های اونجا تو قدرت و احساس غرق شدن....

خب یه پسره به اسم تایکی رو میفرستن به این مدرسه هه و این پسره بر خلاف همه اصلا سرکش نبوده و در عوض خیلی زیادی ساکت بوده... ولی این تو مدرسه هه با چنتا دختر میوفته تویه کلاس که خیلی زیادی قدرت دارن. اما بقیه معتقدن که تایکی زیاد ساکت بودنش از قدرتش میاد...

و دخترا هم اینان و احساسی قدرتشون ازش میاد هم مینویسم: یوکی: ترس هیرویوکی: شادی هاروکی: عشق ماکی:خشم ساکی: ناراحتی

ساکی قدرتش اینه که وقتی گریه میکنه اشکاش باعث درمان شدن میشه. ماکی موقع عصبی شدن میتونه ده نفرو تو یه ثانیه ج*ر بده. هاروکی میتونه با نگاه کردن به چشمای کسی وادارش کنه کاری که میخوادو انجام بده

هیرویوکی میتونه با فکر کردن به جایی که میخواد به اونجا بره(دور نوردی به فارسی) یوکی میتونه ناپدید شه.

همینا دیگه فعلا♡