★☆★☆★
نظرسنجی
در آغــوش ماه..."
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
توبه کردم که دگر عاشق چشمی نشوم
لذت توبه بر این است که هی بشکنیاش!
بچه خودمه !
و این قشنگ ترین نرسیدن دنیاست؛)
در خیالات خودم زیر بارانی که نیست
میرسم با تو به خانه از خیابانی که نیست
مینشینی روبرویم خستگی در میکنی
چای میریزم برایت در فنجانی که نیست
باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است
باز میخندم که خیلی گر چه میدانی که نیست...
زندگی میکشد آخر به کجا کارت را
باید از دور تماشا بکنی یارت را
روز دیدار،خودت را به ندیدن بزنی
شب ولی دوره کنی لحظه دیدارت را...!
کجا را مینگری؟بودنت تنها نیست
تو خدا را داری و من آرامش چشمان تو را..."
گفتم تو فرهاد منی
گفتا تو شیرینی مگر؟!
گفتم خرابت میشوم
گفتا تو آبادی مگر؟!
گفتم ندادی دل به من
گفتا تو جان دادی مگر؟!
گفتم ز کویت میروم
گفتا تو آزادی مگر؟!
گفتم فراموشم نکن..!
گفتا تو در یادی مگر؟..."
دقیقا همونی شدی که گفتی هیچوقت نمیشم!
تو آنجایی و "آنجا" نمیداند که چقدر خوشبخت است!
ومرگزیباترینخاموشیجهاناست؛)