بهترین خاطرتو تعریف کن :)
اتمام مسابقه | 1402/10/10 |
ظرفیت مسابقه | 15 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | توسط سازنده مسابقه |
قبول شدنم تو تیژهوشان 🥲🥲
ندارم :(
با خانواده و فامیل رفته بودیم جنگل بعد تو جنگل چند تا خرگوش دیده بودیم که خیلی بامزی بودند بعد همین طور با ماشین حرکت میکردیم به یه باغ وحش رسیدیم حیووناشو دیدیم شب که شد تو جنگل یه جایی بود واسه استراحت اونجا رفتیم بعد توی چادر خوابیدیم آسمونم بدون ابر بود با ستاره ها انگار بالای سرمون یه کهکشان بود و تمام به طور خیلی خلاصه توضیح دادم
خوب من وقتی 6 سالم بود بعد از دو پسر عمو بلاخره یه دختر عمو میخواست بدنیا بیاد.من خیلی خوشحال بودم.توی مهمونی که بفهمیم دختره یا پسر همه گفتن پسر من فقط گفتم دختر و دختر شد.
بهترین خاطرهام مال تابستون بود کل روزای تو خونه در حال فیلم دیدن تو گوشی بودن بعدشم رفتن خونه دایی مامانم اما همین بیرون نرفتن باعث شد رفتن دوباره به اجتماع برام سخت تر بشه خیلی سخت تر ساکت تر وتنها تر بشم ولی اگه زمان به عقب برگرده بازم همون کار رو انجام میدم🌹
یه بار از دوستم هدیه گرفتم
فکر نمیکنم داشته باشم ...)
روز تولدم بود اما همه تظاهر میکردند که یادشون نیست و من خیلی ناراحت بودم ظهر خوابیدم بلند شدم دیدم کسی خونه نیست اما به جاش یک کیک و چند تا کادو رو میز بودن یک برگه هم بود که توش نوشته بود : خانه نیستیم ، لطفا تنهایی لذت ببرید
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.