پس از یک سال
(صبح ساعت ۹)
آروم چشمامو باز کردم و اولین صحنهای که دیدم جونگکوک بود که با لبخند بهم زل زده بود(👆) ×صبح بخیر با صدای خواب آلود گفتم +صبح تو هم بخیر دستامو مثل گربه کش دادم و خودمو توی بغل جونگکوک جا دادم سرمو فرو بردم توی گردنش و اونم سفت بغلم کرد ×پرنسس قصد بیدار شدن نداری؟ +پنج دقیقه دیگه بخوابیم آروم خندید ×باشه😂 ×فقط یه سوال +هوم ×تو چرا وقتی بیدار میشی اینقدر کیوت میشی +نمیدونممم
یه مدت همینطوری توی بغلش موندم بزارین یه رازی رو بهتون بگم بغل کردن جونگکوک مثل قهوه میمونه زود بهش اعتیاد پیدا میکنی و وقتی معتادش بشی هیچوقت نمیتونی رهاش کنی ×پرنسس نمیخوای بلند بشی؟ +نمیتونم از بغلت بیرون بیام نمیشه بیشتر بمونم🥺 ×خیلی خب باشه چشمامو بستم و اونم آروم موهامو نوازش میکرد یه دور دیگه جفتمون خوابیدیم تا ساعت ۱۰ ولی بعدش دیگه بلند شدیم در اصل جونگکوک بلند شد و منو هم فرستاد حموم رفتم زیر دوش آب گرم و چند دقیقه اجازه دادم آب گرم به همه جای بدنم برسه و اینطوری همه استخون هام باز شد بعدش رفتم بیرون و لباسمو عوض کردم و موهامو خشک کردم جونگکوک صبحونه درست کرده بود +به به مرد زندگییی ×زبون نریز بیا بشین😂نشستم و شروع به خوردن کردم ×میگم که لیا +جونم ×امروز بریم پیش اعضا؟ +پسرا خودشون مشکلی ندارن؟ ×نه اتفاقا خودشون دعوتمون کردن +من مشکلی ندارم فقط کی ×عصر +اوکی صبحونه که تموم شد با کمک هم میز رو جمع کردیم
+جی کی ×جونم +میگم که حالا که کاملا خوبی برو ویورس با آرمیا صحبت کن ×فکر خوبیه +اوهوم ×میگم که تو چندتا زبان بلدی +فارسی انگلیسی فرانسوی آلمانی و کرهای ×خب بیا باهم دیگه کامنت ها رو بخونیم و تو اونهایی که به زبان هایی هستن که بلدی رو ترجمه کن +اوکیی
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالییییی بودددد
مرسی قربونت برممم💜
بلاخرههههه
بازگشت پرشکوهمممممم😭😂💜
اصلا نامید شده بودم از برگشتت😂
ساعت ۳ نصفهشب به سرم زد برگردم😭😂
😂😂😂
اخ جونننن