Me and Adrian Part 7

اینم پارت هفتم 😊😊 بخونید و لذت ببرید و لطفا فقط گزینه ی صحیح رو بزنید

نصف هواپیما خراب شد و مردم از هواپیما از جمله آدرین از هواپیما افتادن . 50 متر مونده بود آدرین بیفته رو زمین و بمیره ولی با لباس پروازش تبدیل شد . یه قدرتی ( قدرت خود لباس ) باعث شدید شدن فوت کت نوار شد . فوت کرد و مردم هواپیما فرود اومدن رو زمین . ( بالاخره داستانه دیگه هر اتفاقی ممکنه بیوفته ) اونا رو بیابون بلژیک فرود اومده بودن . هواپیما در حال افتادن رو مردم بود ولی کت نوار پرواز کرد با کتاکلیزم ( پنجه ی برنده ) هواپیما رو نابود کرد . یکی از مردم شهر رفت پیش کت نوار و گفت : جزو مسافر های هواپیما بودی ؟ . کت نوار گفت : آره نگران نباش قهرمانا همیشه همه جا هستن .

کت نوار خیلی قدرت دیدِش زیاد شده بود . می تونست تا 10 کیلومتر اون ور تر رو ببینه . کت نوار به مردم گفت : نگران نباشین کت نوار اینجاست . ما خیلی هم از شهر دور نیستیم فقط 4 کیلومتر از شهر فاصله داریم . یکیشون پرسید : چجوری میخوایم این همه راه رو بریم ؟ کت نوار گفت : شماها فقط کنار بشینین بقیش با من . کت نوار فوت کرد و فوت کرد . مامان ، بابا ها و فرزنداشون با فوت های پر قدرت کت نوار به جلو می رفتن . با سرعت 7 متر در ثانیه ( گفتم این فقط داستانه تو داستان هر اتفاقی میتونه اتفاق بیوفته ) مامان ، بابا ها جیغ میزدن بچه هاشون میخندیدن . ( به مامان و بابا هاشون نمیخندیدن فقط از شدت خوشحالی میخندیدن )

بچه ها باد به صورتشون میخورد و کلی کِیف میکردن . 1 ساعت بعد اونا رسیدن به خیابون . کت نوار گفت : خب من شما رو رسوندم بقیش با خودتون من هنوز کلی کار مونده دارم . کت نوار تو دلش گفت : الان باید تو انگلیس باشم و عکاس انگلیسی پیدا کنم و اون ازم عکس بگیره در حالی که من تو بلژیکم . سه سوته میرسم انگلیس بزن بریم . تا میخواست بره یه شرور بلژیکی در حال خراب کردن ساختمون ها بود . کت نوار گفت : نمیدونستم ابرشرور های بلژیکی هم داریم . خب قبل رفتن شرارت اونا رو خنثی میکنم بعد میرم . امیدوارم قهرمانای بلژیکی هم داشته باشیم .

کت نوار در حال رفتن بود به دفعه لیدی باگ رو دید که داشت به طرف اون شرور می رفت . کت نوار پشت یه ساختمون قایم شد گفت : اصلا حواسم نبود اونم اینجاس ولی به هر حال باید برم کمک کنم . کت نوار رفت سمت شرور . به لیدی باگ گفت : سلام هی می‌دونم الان باید تو پاریس باشم ولی در حال سفر به انگلیس بودم که هواپیما سقوط کرد. لیدی باگ و مت نوار درحال جنگیدن با اون شرور بودن . لیدی باگ با عصبانیت گفت : تو می‌تونستی با لباس پرنده‌ت برگردی پاریس چرا برنگشتی من پاریسو دست تو سپرده بودم ‌😠😡 . کت نوار در حین جنگیدن ناراحت شد و کله‌ش رو پایین انداخت . لیدی باگ گفت : با این کارِت باعث شدی دیگه هیچ وقت بهت اعتماد نکنم😡 . کت نوار میخواست خودشو از ساختمون پرت کنه پایین .

لیدی باگ : کار احمقانه ای نکن 😡. کت نوار : وقتی تو بهم اعتماد نمیکنی من چه انگیزه ای برای زندگی کردن داشته باشم . کت نوار خودشو پرت کرد پایین . حواس لیدی باگ پرت شد و اون شرور لیدی باگ رو پرت کرد پایین . لیدی باگ میخواست با یویو کت نوار رو نجات بده . یویوش رو پرت کرد به دیوار تا کت نوار رو بگیره و اونو نجات بده ولی کت نوار با چوب دستیش نذاشت لیدی باگ اونو نجات بده . لیدی باگ : تو احمق ترین آدمی هستی که تا الان دیدم 😡 چرا اینقدر خنگول بازی در میاری ‌. لیدی باگ ۷ بار تلاش کرد کت نوار رو نجات بده . بار هستم که میخواست نجاتش بده ....

کت نوار : دیگه نجاتم نده 😡 گفتم من ...... من انگیزه ای برای زندگی ندارم . لیدی باگ با غم و قصه برای خودش یویو انداخت و خودشو نجات داد . با قیافه ای ناراحت و غمگین به کت نوار نگاه می کرد . لیدی باگ تو دلش گفت : تا حالا عصبانیت اونو ندیده بودم 😔. ۵۰ متر مونده بود کت نوار به زمین بیوفته و بمیره ولی در همون موقع قهرمان بلژیکی به نام بلک وایت (سفید سیاه) کت نوار رو نجات داد . اونو گذاشت یه جایی و خودش با اون شرور جنگید . کت نوار خون به مغزش نمی رسید و بعدش بیهوش شد . بلک وایت به لیدی باگ گفت: غصه نخور دوستت حالش خوب میشه و بعد از ۵ دقیقه اون شرور رو شکست داد .

کت نوار داشت به هوش میومد . بلک وایت : شما ها امشب برمیگردید کشورتون فهمیدید با اینکه نمی فهمم چی میگید ولی امشب باید برگردید کشورتون . کت نوار : این اصلا چی میگه ؟ . لیدی باگ : نمیدونم ؟ . کت نوار : اگه نریم پاریس کلاس هامون دیر میشه ها بیا تا پاریس مسابقه بدیم . لیدی باگ : یادت نره که من 50000 سالمه . کت نوار : ببین شوخی خوبه ولی شوخی که زیاد بشه بی مزه میشه هر کی دیر تر برسه ... ام ... باید بستنی بده . لیدی باگ : مواظب باش عقب نمونی . کت نوار : هی تو زود تر شروع کردی .

ممنون که خوندی ❤😊😇

باز هم میگم منتظر باش 😉😉