11 اسلاید صحیح/غلط توسط: 💜Romi انتشار: 2 سال پیش 376 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام سلااام چطورین یا نه من بالاخره اومدم با پارت جدید راستش چند ساعت پیش نوشتمش ولی دنبال عکس بودم توی پینترست و اینکه ببخشد بابت تاخیر سرم گرم خوابیدن بود تا ۲ و نیم ۳ خوابم😐😂خیلی خب بزنین بریییم آتییییش❤️🔥
(روز بعد)
وایییییی تمام بدنم درد میکنهههه جونگکوک خدا بگم چیکارت نکنه اگه به هوش نیای من تو رو میکشممم (چطوریشو از همین خانوم لیا بپرسین به من ربطی نداره🤷♀️) دقیق ۲۴ ساعته دارم روی یه گلوله بند انگشتی تحقیق میکنم و البته تحقیقاتم موفقیت آمیز بود متوجه شدم این گلوله به یه زهر کشنده آغشته شده بوده و اینکه این زهر توی هیچ کتاب و سایتی نیومده پس قطعااا کشف جدیده و خبر بد اینه که چیزی وجود نداره یا بهتره بگیم من حداقل پیدا نکردم که بتونم اثرش رو خنثی کنم و همش به خود جونگکوک بستگی داره جونگکوک ازت خواهش میکنم تو میتونی!
(از زبون جونگکوک)
نمیدونم کجام صدا ها رو میشنوم اما نمیتونم صحبت کنم هیچ کنترلی روی بدنم ندارم اصلا بدنم رو حس نمیکنم احساس میکنم روحم از بدنم جدا شده....یا شایدم داره میشه صدای گریه های پسرا رو میشنوم ولی کاری از دستم بر نمیاد ولی این صدای آخر صدای کسی بود که برام آشناست هم ناآشنا این صدا رو قبلا شنیدم این صدای دختریه که توی خوابم هر شب میاد و آواز میخونه ولی من فقط موهاشو دیدم خیلی قشنگه!....نه امکان نداره! من این دختر رو میشناسم! این لیاست همه چیز داره یادم میاد همه چیز مثل یه خواب از جلو چشمام رد شد دخترهی دیوونهی.....کیوت دلم براش تنگ شده بود پس کسی که اونطوری توی کنسرت بهم نگاه میکرد لیا بود پس بخاطر همین بود که وقتی میدیدمش سردرد میگرفتم و الان چیزی رو میگه که من توی جزیره دلم میخواست بشنوم داره اعتراف میکنه به اینکه منو دوست داره پس بگو چرا توی فن ساین وقتی نشناختمش اون حال شد پس قطعا منو یادشه (پ ن پ همینطوری توی اخبار اسمتو شنید خب معلومه که تورو یادشه که اینطوری داره عر میزنه😐) ولی صداش خیلی قشنگه حتی از من بهتر still with you رو میخونه ( گایز دروغ میگه شما باور نکنین فقط خودش به بهترین شکل ممکن این آهنگ رو میخونه😐) ولی این قبول نیست من باید ببینمش یه بار دیگه باید باهاش حرف بزنم و بگم منم دوستش دارم!
چشمامو باز کردم و اولین چیزی که دیدم چهره یه پرستار بود که داشت با سرمم ور میرفت ×ل...لیا پرستار : لیا دیگه کیه؟ ×بگو لیا بیاد پرستار : عزیزم از الان لیایی وجود نداره ولی من هستم...لیا مرد! ×لیاااااااا (علامت کلارا €) €چه خبرهههه.....آقای جئون!.....خانوم شما بفرمایید بیرون پرستار رفت بیرون ×بگو لیا بیاد....لیا کجاست ×شششش آروم باشین لیا الان سرکارشه ×حالش خوبه؟ €حالشم خوبه نگران نباش دیشب اینجا بود....درحال حاضر مهم شمایین به هوش اومدنتون رسما معجزه بوده ×باعث رخ دادن این معجزه لیاست €بهتره اینو به خودش بگی....دلش برات تنگ شده....وایسا ببینم مگه تو چیزی یادته؟ ×همه چیز رو به یاد آوردم €خیلی خب از اعضا گروهتون الان ۳نفر اینجاست(جیمین تهیونگ نامجون) من میرم بهشون اطلاع بدم و به پزشکتون اطلاع بدم ×اوهوم
(خلاصه میکنم این تیکه رو چونکه چیز زیادی نداره که بنویسم کلارا به اعضا میگه و همچین به پزشک جونگکوک و شاید بگین مگه خودش دکتر نیست؟ خب چرا هست ولی کسی که جونگکوک رو جراحی ورد کلارا نبود یه پزشک دیگه بود یه بنده خدایی که علامت دکتر هم اینه¥ و عرض شود خدمتتون که کلارا خانوم و الان هم مکالمهی دکتر و اعضا و کلارا رو داریم)
(علامت جیمین٪ علامت نامجون& علامت تهیونگ/) ¥خداروشکر خطر رفع شده و واقعا این یک معجزه بوده چونکه دروغ چرا ما قطع امید کرده بودیم /واقعا خداروشکر خب یکسری دارو هست که من تجویز میکنم لطفا تهیه کنین &من تهیه میکنم ¥آقای پارک لطفا تشریف بیارین یکسری فرم رو باید پر کنین ٪چشم €جناب کیم /جانم €ببخشید یه مسئلهای هست که باید درجریان باشن /حتما €تشریف بیارین دفتر من
(دفتر کلارا) €بفرمایید /متشکرم....جانم €راستش یه مسئله ای هست که باید بدونین و ازتون خواهش میکنم باور کنین اگه باور نمیکنین میتون از آقای جئون هم بپرسید /بفرمایید €خب راستش...(کل قضیه لیا و جونگکوک رو میگه) /اینارو الان دارین جدی میگین؟ €حدس میزدم باور نکنین ولی من باید میگفتم چونکه آقای جئون وقتی به هوش اومدن اولین اسمی که گفتن اسم لیا بود و مطمئنا لیا میاد بیمارستان و اینکه درسته لیدر گروهتون آقای کیم نامجون هستن ولی راستش صحبت با شما برای من راحت تر بود /خوشحالم این رو میشنوم......فعلا €به سلامت
(ته ته میره پیش جی کی)
/میتونم بیام تو؟ ×اوهوم حتما....جانم /جونگکوک یه سوال ×جونم /تو کسی رو به اسم لیا میشناسی؟ ×لیا؟ آ..آره چطور؟ /(قضیه رو میگه) ×خانوم دکتر ....آم اسمش چی بود /کالارا اندرسون ×خانوم اندرسون اینا رو از کجا میدونست؟ /لیا بهش گفته بود مث اینکه رفیق صمیمین حالا تو تایید میکنی؟ ×آره راستش حقیقت داره /و چطوری یادت اومد ×نمیدونم....توی حالتی بودم که جسمم رو حس نمیکردم و یکدفعه یه دختری که صداش آشنا بود شروع کرد به صحبت کردن و آواز خوندن و بعدش همه چیز مثل یه خواب از جلو چشمام رد شد /باورم نمیشه واقعا ×میگم هیوونگ🥺 /یا خود خدا چی میخوای چشاتو اینطوری کردی ×میشه خودت به اعضا بگی البته امشب نه الان /😐 ×لطفاااا🥺 /باشه باشه ببینم چیکار میکنم ×مرسییی😁...میگم که لیا کی میاد؟ /فعلا که اعضا نزدیک بیمارستانن با اونا ملاقات کن و بعدش لیا خانوم هم میاد ×اوکییی
(از زبون لیا)
با اینکه استرس بیمارستان رو داشتم ولی رفتم خونه و لباسمو عوض کردم دارم(استایل لیا👆) میرم بیمارستان هنوز در خونه رو نبسته بودم که کلارا زنگ زد +الو سلام €سلام قربونت برمممم +چیزی شده؟ مشکوک میزنی €چشمت روشن! +دروغ میگی! €من هنوز چیزی نگفتم😐 +جونگکووووووووک بهوش اومدهههههههه €از کجا فهمیدی؟ +خب باهوش خبر بهتر از این مگه وجود داره €نه ولی...آره بهوش اومده +یسسس ۳ دیقه دیگه اونجام €وایسا وایسا تند نرو فعلا اعضا اینجان صبر کن یه ذره +اوووف باشه €فقط یه چیزی +چی؟ €من به تهیونگ گفتم +چیو؟ €همه چیو +درمورد؟ €تو و جونگکوک +وایسا ببینم چیییییی €خب دیر یا رود میفهمه بعدشم باید میدونست +دیوونه اینو نمیگم که تهیونگ؟ تو که گفتی خیلی نمیشناسیشون بعدشم چرا به تهیونگ کلک خبریه😈 €کوفتتتت تقصیر منا بهت خبر خور میدم +باشه تو راست میگی😂حالا کی هست؟ €چی کیه؟ +قرار اول €لیا بخدا جرواجرت میکنممممممم +باشه باشه😂😂😂 €ببین این تماس بیشتر ادامه پیدا کنه تو منو همین امشب مینشونی پای سفره عقد فقط در همین حد بگم که سعی کن ۴۵ دیقه دیگه به بعد اینجا باشی +باشه خداحافظ😂 €و سعدی را بیامرزد😐 +وایسا ببینم این تیکه کلام منه €همینه که هست +الو....الو قطع کرد بیشعور😐
خب چند وقت بود کرم نریخته بودم بهوش اومدن جی کی بهم انرژی داد خدایا شکررررت خب تصمیم گرفتم پیاده برم تا بیمارستان هوا هم که خوبه برگشتم تو و به باران خبر خوب رو دادم و ایزی ایزی تامام تامام شروع کردم به حرکت هندزفری رو در آوردم و آهنگ Still with you و بعدش film out و بعد My universe و همینطوری تا ادامه رو گذاشتم سر راه یه قهوه لته گرفتم و شروع به راه رفتن کردم آروم قدم برمیداشتم و با آهنگ زمزمه میکردم حس خوبی بود وقتی به بیمارستان رسیدم اعضا بی تی اس به جز جونگکوک رو دیدم که دارن سوار ماشین میشن خب پس رفتن رفتم داخل و بعدشم وارد اتاق کلارا شدم(عکسه قشنگ بود همینطوری گذاشتم😐)
+علیک سلام €یا خدا....یه تقی توقی اهمی اوهومی +لازم نیست €کوفت بیا بریم من شما دوتا مرغ عشق رو به هم برسونم +🙄 رفتیم و منو به اتاقی که جونگکوک بود راهنمایی کرد €دوربینای این اتاق رو فقط من چک میکنم شیشه هم که نداره راحت باشین +پاک کن اون افکار کثیفتو €باشه تو راست میگی😐😂 +اسکل😐
خب این پارت هم تمومید بالاخره خدایی قبول کنین که زیاد نوشتم و اینکه خدایی حال میکنین چه عکسایی براتون میزارم😐😂سعی میکنم پارت بعدی رو زودتر بنویسم شما هم حمایت کنین لایک و کامنت یادتون نره بوس بهتون باییییی💜
11 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
32 لایک
پارت بعدو بزار داستانت توی تستچی تکه
مرسی عشق من پارت بعدی رو گذاشتم❤️🔥
خیلی عالی
کاشکی داستانات صوتی بود حوصله ندارم بخونم😪
مرسی💕
😂😂
کلاس چندمی
ششم
آها . من ۲۱ سالمه و خواهرم کلاس ششمه
اووو خوشبختم❤
میتونیم دوست بشیم؟
خوشبختم اسمم تونی. پسرم چون همه فکر می کنن دخترم
قبلا به تست هات سر زدم ولی خواهرم خودشو معرفی کرده بود .نمیدونم چرا گوشی منو بر می داره
به هرحال خوشبختم🤍
خوشبختم🌸
پارتتتتتتت 10 رو نمیذاریییییییییییییی 😐😂🫥
(?_?)
سرم درد میکنه اگه امشب حوصله کردم چشم مینویسم
ایشالا زود تر خوب بشی تا بتونی برای ما پارت های بیشتررررری بذاری 😊😍
مرسییییی💜
میدونی خواب دوای همهی دردهاست منم گرفتم خوابیدم الان هم عالیم دارم پارت مینویسم براتووون💕🤍
ووووییییییی از این تیکه های عاشقانه آنقدر بدم میاددددددددد,که همیشه تو و باران به من میگید😐پارت بعد رو امشب مزاری و گرنه کشتمت یا به قول لیا جرواجرت میکنم😌میدونی که بت دسترسی دارم 😏
دیگه دیگه😐😂
امشب مینویسم ولی یا امشب میزارمش یا فردا شب💕
وایییی منم از تیکه های عاشقانه بدم میادددددددد
پارت بعدیییی😐😂💔
همرو تو ماشین خوندم حالم بد شدهه😐😂💔
ولی داستانت عالیع 😐😂💔👏👏
این کلارا مثل دوسته منه ها فقط گیر میده 😐😂💔
عالی بود عاجی جون اشکالی نداره بت بگم عاجی؟
مرسی عزیزم💕🤍
نه چه اشکالی داره رومی رومینا آجی هرچی دوست داشتی صدام کن💜
اوک منم فاطمه م هرچی دوس داشتی صدا کن🙂
💜💜💜
بنظرت بشینم این داستانتم بخونم :/؟
فقط اشکمو در نیاری 😂💔
میرم بخونمش 😂💔
بشین😂
من داستانام خیلی غمگین نیستن خیلی نگران نباش😂💜
عالیییییی 😍😍😍🫣🫣👍💜💜
مرسییی💜
عالییییییی😍😍😍
وایییییییی مرسی عاجیییی💖
پارا بعدیییییییی😁🌹
مرسییی💜
از دیروز اینقدر چرت و پرت خوردم معده درد دارم😐😂 نوشتن حواسمو پرت میکنه حتما مینویسم💕
من هنوزم منتظر بحظه دیدن کوک و لیامممممم
توی پارت بعدی اتفاق میوفته😂