بچه ها کافه عشق شروع شد🥳🥳🥳🥳 بچه ها تبلیغ این داستان رو بکنید....ممد و ناظر...زود انتشار بدید و حتما عمومی اش کنید😊💜💖
از زبون مرینت)) بیدار شده بودم و روز اول مدرسه دیر شده بود😢بدو بدو لباسام رو پوشیدم , رفتم پایین (راستی بچه ها... مرینت پولداره... مامان و باباش هم طراح مد هستن و مرینت هم بهطراحی مد علاقه دارع😊) تا خواستم برم... مامانم صدام کرد و گفت : ◇بدو بیا صبحونت رو بخور مثل بچه آدم....بعد برو مدرسه◇ رفتم خوردم و رفتم دم در....آلیا هم پشت در منتظر بود و کلی سرزنشم کرد-_-
آدرین)) امروز روز اول مدرسه بود....بیدار شدم...لباسامو پوشیدم😊 رفتم پایین صبحونم رو خوردم و رفتم دم در☺نینو جلو در بود😉
باهم راه افتادیم و رفتیم مدرسه
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
سلام من عاشق داستانت شدم ولی پارت ۲ رو هرچی گشتم پیدا نکردم میشه بگی چطوری پیدا کنم 😺
عزیزم کلا تعطیل شد
دیگه پارت نمیزارم😊
چقدر بد خیلی قشنگ بود😭
به لیستم اضافه کردم ولی توی تابستون میخونمش
تو هم میشه به داستان تغییری از سر ع*ش*ق سر بزنی لطفا؟
اوکی💙
لطفا بعدی رو بزار خیلی خوب بود
اوکی
وقت کردم حتما
ممنونم 😘
گذاشتم
سر میزنی؟
لایک میکنی؟
کامنت چی؟
آره همه رو میکنم
امممم ببخشید
به جای 4 باید 5 بزارم
٤ یا پنج چیه!
تعداد لایک ها منظورم بود
7 تا از تست هات لایک شد 3 تست دیگه هم بزار لایکشون کنم .
اوکی😊
لایک شد
4
پارت بعد جالبه
بچه ها😭😭😭😭رد شد تستم😭😭😭
بچهها پارت 2 رو گذاشتم😊فعلاکه منتشر نشده
عالییییییییییی
فالوم کن فالویی😘
باش😄
نمیخوام سو تفاهم بشه اگه بقیه ی اون فرق داره که هیچی آخه من همینو خوندم
پارت بعدی رو گذاشتم
برو سراغش
این داستان کپی هست آخه یه داستان دیگه هم همینه ومی رن بستنی آندره و ......
نه عزیزم...شاید اولش شبیهش هست🌟
آره فکر کنم ولی منتظر پارت بعدی هستم
میسی😘