صدای موج دریا🌊پارت هشتم💙

اول سلام عیدتون مبارک عشقای من💜و اینکه ببخشید دیر شد این پارت توی ایم چند روز اینقدر خوابیدم که حد و حساب نداره😐😂الان تووی ماشین دارم براتون پارت میزارم خیلیییی خب آتییییش❤️‍🔥

کلارا رفت در اتاق رو باز کردم بی اراده گریم گرفت دیدن جونگکوک در اون شرایط دیوونم می‌کرد نزدیک تر رفتم و روی صندلی کنار تختش نشستم(یادآوری میکنم نقطه نشونه‌ی گریه‌س و اینکه اگر *** گذاشتم یعنی بغض داره راحت نمیتونه صحبت کنه بچم) +سلام***خوبی*من خوب نیستم........راستشو بخوای...دلم برات تنگ شده....منو یادت نمیاد درسته؟...ولی من تو رو خوب یادمه....ای کاش یا هیچوقت به اون جزیره نمیرفتیم یا هیچوقت نجات پیدا نمی‌کردیم.....آدما زود وابسته میشن‌ ‌ ‌ سرم رو گرفتم پایین چشمام به دستاش خورد خیلی قشنگه حتی دستاشم قشنگه ولی یه مشکلی هست

چرا دارم خودمو گول میزنم؟ چرا نمیخوام باور کنم؟ من...من دلمو باختم من عاشقش شدم بی اراده دستاشو گرفتم +جونگکووووک.....جونگکوک من عاشقتم نمیتونم......نمیتونم تغییرش بدم تا آخر عمر هم نمیتونم خودمو گول بزنم آره....آره من دلمو باختم....دلمو باختم به کسی که منو الان یادش نمیاد...‌.به کسی که فقط ۲ روز دیدمش....به کسی که مطمئنم منو دوست نداره......نمیخواستم دیر بشه و وقتی اینا رو بفهمی که......هق........دیگه نمیتونم ببینمت.....الانشم دیره ولی قلبت هنوز میزنه....‌.البته قرار نیست از حرکت وایسه......نه....نه قرار نیست....جونگکوک تو حق نداری بری...‌اینجا یه دختر عاشق ۶ تا رفیق و برادر درجه یک و میلیون ها آرمی عاشق وجود دارن که منتظر به هوش اومدن توئن جونگکوک خواهش میکنم برگرد.....لطفا

(نقطه فعلا نشونه مکثه) یکی آروم در زد شت یعنی کیه €لیا منم +اوووو بیا تو €لیا تو چیکار کردی؟ +من....من هیچی....اتفاقی افتاده €علائم حیاتی جونگکوک داره میره بالا...‌.این باورنکردنیه! +واقعااا €لیا جونگکوک واقعا دوست داره! شک نکن! +از کجا مطمئنی؟ €اگه دوست نداشت وقتی باهاش حرف میزدی ضربان قلبش کم کم بالا نمی‌رفت لیا تو واقعا فرشته‌ای +فقط خوب بشه هیچی نمیخوام €شک نکن خوب میشه +امیدوارم €تو تا ساعت ۴ و ۵ صبح بمون و باهاش حرف بزن بعدش شیفتا جا به جا میشه یکمی اینجا شلوغ میشه الان ساعت ۲ شبه بیشتر باهاش صحبت کن شک نکن خیلی کمک میکنی +من از خدامه €من تنهاتون میزارم +اوهوم

کلارا دوباره رفت تصمیم گرفتم بخونم کی میدونه شاید خوشش بیاد +جونگکوک این چند وقته من با آهنگ Still with you زندگی کردم الان برات میخونمش ولی باید قول بدی دفعه بعد تو برام بخونیش ‌ ‌ شروع کردم به خوندنش آروم آروم یه جاهایی باهاش اشک می‌ریختم ولی عادی بود خلاصه که تا نزدیکای ساعت ۵ باهاش صحبت کردم بعد رفتم که گلوله رو ازش بگیرم ببرم آزمایشگاه بررسی کنم

جلو در اتاق کلارا رسیدم و در زدم €بفرمایید +مزاحم که نیستم؟ €او لیا تویی نه عزیزم بگو ببینم؟ همه چی رو بهش گفتی؟ +چی باید میگفتم؟ € یه چیزی که وقتی به هوش اومد یه حلقه طلایی اسمت رو روش بنویسه بیاد دستت کنه بری تو سر نوشششششتش +مرررررررض €بگیری +خدایاااااا ولی خدایی خیلی خوب فارسی حرف میزنی €دیگه دیگه خیر سرم ۲ سال ایران بودم +ببین آدم تورو داشته باشه همیشه میخنده از ساعت ۱۲ دارم یکسره گریه میکنم تو یه دقیقه خندوندیم €مطمعنا برای خندیدن نیومدی +نه راستش اومدم گلوله رو ازت بگیرم ببرم آزمایشگاه €حتما.....ایناها +ممنونم لطفا اگه هر خبری راجب جونگکوک شد بهم بگو €چشم +چشمت بی اشک......با من‌کاری نداری؟ €نه عزیزم خداحافظ +و سعدی را بیامرزد €😐

از بیمارستان زدم بیرون و سوار ماشین شدم قبل از حرکت گوشیم رو چک کردم یا خود خداااااا باران خیلی بهم زنگ زده +الو *الو و کوفت معلومه کجایی؟ +من گفتم که رفتم بیمارستان *اووووف.....الان حالش چطوره؟ +چی بگم تو کماست ولی خب علائم حیاتیش داره بهتر میشه *واقعا نگران جفتتونم +نگران نباش *میای خونه دیگه +نه من میرم آزمایشگاه ضاهرا گلوله ای از بدن جونگکوک درآوردن آغشته به یه ماده خاص بوده که تشخیص ندادن چیه دارم میبرم بررسی کنم *اوکی مراقب خودت باش +قربونت *خدانگهدار +خداحافظ به سمت آزمایشگاه رفتم وقتی رسیدم رفتم و لباسمو عوض کردم‌ (توی محل کارش لباس اضافه داره)(استایل لیا👆البته وقتی آزمایش کردن رو شروع میکنه روپوش میپوشه که توی اسلاید بعدی میزارم) یکمی اونجا رو مرتب کردم‌ و شروع کردم‌ به بررسی

......‌.