Love = My Lady 1

مرینت: امروز مثل همیشه دیر از خواب پاشدم آخه چرا بعضی چیز ها هیچ وقت عوض نمیشه😩. بدو بدو رفتم مدرسه سر کلاس دیدم نینو نشسته جای من و یه جا کنار آدرین خالیه با خودم گفتم وای نه حتماً دوباره لایلا😭 که خانم بوستیه گفت مرینت برو کنار آدرین بشین و من هم رفتم نشستم😳

(مرینت* آدرین^ خانم بوستیه" لایلا$ ناشناس&): ^سلام مرینت🙂 *س س سلام آدرین😅 (لایلا وارد کلاس میشه) $سلام به همگی😄 همه:سلام لایلا😃 "سلام لایلا میتونی بری میز آخر بشینی😊 $اوه خانم بوستیه میشه من پیش آدرین بشینم آخه اون خیلی درس هایش خوبه و میتونه درس های این مدت که برای کارهای خیریه ژاپن بودم را بهم توضیح بده🥺😈 "متاسفم لایلا ولی یه نفر که نمی تونم بگم گفته که مرینت اونجا بشینه *چرا نمی تونید بگین خانم اون کی بوده؟🤨 "می فهمی مرینت چون بهم گفته چیزی بهت نگم. و لایلا تو میتونی بری پیش مکس بشینی که درسش هم عالیه و میتونه برایت توضیح بده🙂

(بعد از نشستن همه و موقع شروع کلاس) "خواب ما یه دانش آموز جدید داریم که جواب سوال مرینته بیا تو🙂 &سلام من متیو کاسپرت هستم که به تازگی فهمیدم در اصل متیو دوپن چنگ هستم😊

(مرینت چشم هاش داشت از هدقه در میومد و دهنش باز مونده بود) *چ چ چ چییی🤯 (ناشناس&=متیو&) &بعداً توی زنگ تفریح برات توضیح میدم آجی😘

(خانم بوستیه یه دست میزند و میگه بچه ها ساکت می خوایم درس رو شروع کنیم) /بعد از درس دادن خانم بوستیه=زنگ تفریح/

♡(بنده در همه داستان هایم به شکل ♡ حضور دارم): سلام می دونم می دونم خیلییییی کم بود😅 ولی این پارت برای این بود که ببینم دوست دارین این داستان را ادامه بدم یا نه تو نظرات بگین اگه هم دوست ندارین اشکال نداره❤