میراکلس وارونـہ

اسم رمان "میراکلس وارونه" هست این داستان رو از سینمایی "جادوی وارونه " الهام گرفتم این رمان به طوریه که هر کدوم از شخصیت ها یه قدر خاص جادویی دارن و برای یادگرفتن اینکه چطور از قدرتاشون به درستی استفاده کنن به مدرسه فینکینگ میرن (تو فیلم اصلی اسم مدرسه سیج هست )و هر کدوم تو یکی از دسته ها قرار میگیرن 1.فازی ها که با قلمرو حیوانات در ارتباط هستن (با حیونا حرف میزنن) 2.فلوکر ها که میتونن اشیاء رو با تکون دادن دستشون از دور به حرکت درارن (دور یا نزدیک کردن اشیاء) 3.فِلییِرز ها قدرت به کنترل در اوردن اتش رو دارند 4.فلایرز ها قدرت پرواز کردن رو دارند 5.فلاکسر ها قدرت تبدیل شدن به هر حیوانی رو دارند (نکته من دوتا قدرت دیگه اضافه کردم ) 6.فلایت ها که قدرت ایجاد کردن خطای دید را دارند 7.فلورا ها که قدرت نامرئی شدن را دارند 🟡فازی ها 🟠فلوکر ها 🔴فلیرز ها 🔵فلایرز ها 🟣فلاکسر ها 🟢فلایت ها ⚪فلورا ها اما نکته اینجاست که در بین این جادواموز ها تعدادی ازشون جادوی وارونه دارن به اون دانش اموزا میگن یو دی ام برای اونها کلاس جدایی میزارن یه کلاس برای یو دی ام ها که درس های معمولی بهشون داده میشه و بهشون یاد میدن تا ارامششون رو حفظ کنن تا کم کم معجزه وارونشون از بین بره چون معجزه وارونه خیلی ممکنه خطرناک باشه در این داستانی که من میخوام بنویسم هر کدوم ازین دانش اموزا باید نقاب داشته باشن و هویت اصلیشون نباید افشا بشه هرکدوم یه اسم خواصی برای خودشون دارن حتی یو دی ام ها هم باید نقاب و اسم مستعار داشته باشن در این داستان میپردازیم به زندگی دختری که از 7 سالگی متوجه شد که یه معجزه داره........

به جادوی یه آغاز جدید ایمان داشته باش. 🔮🎠🪄 ·.¸¸.·♩♪♫ میراکلس وارونـہ ♫♪♩·.¸¸.· یه شب سرد بارونی بود....... من فقط 7 سالم بود که اون اتفاق برای پدرم افتاد...... اونا پدرمو ازم گرفتن.... منم جونشون رو خواهم گرفت.... از پنجره به بیرون نگاه کردم..... گربه سیاه رنگی روی درخت با چشمان سبزش به من خیره شده بود منم به اون خیره شده بودم مثل اینکه از چشمای گربه میخوندم که داره یه چیزی بهم میگه ناگهان......... _________________________________________ +خب خب الیا دوربین روشنه؟ _اره شروع کن

های گایز من مرینت دوپن چنگ هستم منو بهترین دوستم الیا سزار قراره به مدرسه فینکینگ بریم خب حالا بیاید یکم از جادوی شگفت انگیزمونو بببینید الیا:خب بچه قراره با یه جادوی باحال از مرینتا روبرو بشیم حالا......1....2....3.....یه کبوتر سفیدددد +اوه خیله خب من میتونم....من میتونم ....من میتونم _هی این فوق العادس یه کبوتر خوشگل سفید ......وای نه بازم تمرکزش از دست داد اوه....نه ....نه .نه (درحالی که کبوتر شده بود یهو بال کفشدوزک و شاخکش از اون ور دراومد) خب حالا اون یه...کفشبوتره...اه خیلی باحاله ولی مگه نه بچه ها؟ +اهم خب بیاید یکم از هنر نمایی الیا ببینیم.... خب حلقه روباه اتشین الیااااااا _باشه حله وقته اینکه یه روباه اتشین ببینین +هوووو عالی بود خیله خب بهتره دیگه ما بریم تا بعد گایز....... آه میدونی شاید من ....من به درد جادو کردن نمیخورم؟ هیچ وقت نمیتونم جادوم رو درست کنم _هی دختر این حرف رو نزن تو خیلی خوب میتونی انجامش بدی اون دفعه که اواز خوندی و یهو کلی طوطی اومدن رو یادته؟ فوق العاده بود +اما اونموقع تولد کلویی بود و من با این کارم باعث شدم طوطی ها تولدشو خراب کنن و اون خیلی ناراحت شد _اوه خودتو ناراحت نکن اون خیلی وقته این مسئله رو فراموش کرده +یا اون روز تو حیاط خونشون که در حال بازی بودیم و با دیدن سگ نگهبان اون نزدیکی با اینکه به جایی بسته شده بود از ترس یهو مرغابی شدم پرواز کردم و خوردم به لباس های سفید رو بند و افتادن کثیف شدن که لباس های کلو بود _اوه چقدر سخت میگیری دختر کلو دختر خوبیه ازت ناراحت نیس.... (یهو گوشی الیا زنگ میخوره) کلو:هی سلام دخترا کجایید؟ _خونه مرینت کلو:وا شما ها هنوز اونجایید؟وسایلتونو جمع کردید اصلا؟نیم ساعت دیگه باید راه بیوفتیماااااا _ای وای راست میگی باشه الان حاضر میشیم کلو:هی مری چرا اونجا زانوی غم بغل گرفتی تو _هیچی فقط این دختر فکر میکنه به درد جادو کردن نمیخوره کلو:اگه حرف درست بود تو اصلا از اول جادو نداشتی پس حرف های مزخرف رو کنار بزار بلوبری.....اوه ببینم نگو که نصف ناراحتیت به خاطر جادو هایی که دردسر ساز بود برام؟....... +اهوم.......

کلو:بابا ول کن این قضیه هارو اونا همش برا بچگی بود الان ما همه 15 سالمونه من ادمی نیستم که کینه بگیرم..... خب حالا زود اماده شید گمشید بیاید دیرهههههههههه _اوکی اوکی الان میایم کلو:راستی نقاب هاتون فراموش نکنین +نقاب؟ کلو:مگه نمیدونید فینکینگ مدرسه ای که نمیخواد هویت دانش اموزاش برملا بشه پس باید هر کسی یه نقاب داشته باشه و یه اسم مستعار وگرنه راهش نمیدن +اوه به کلی فراموش کرده بودم کلو:خب الان که یادنت اومد زود حاضر شید بیاید....... +واستا... کلو:چیه؟ +اسم مستعارت چیه یه وقت سوتی ندم...... کلو:کویین بی شما دوتا؟ _من رینارژ +منم...منم لیدی باگ کلو:اوکی لیدی و رینا زودی بیاید منتظرم _ اوکی +اوکی تموم این پارت