داستان پارت اول البته بهتون بگم که این داستان تخیلیه و واقعی نیست
روزی لیا با دوستش مری داشتن توی خونه با کامپیوتر فیلم میدیدن که ناگهان لیا زد زیره گریه
مری :" چیشد یهو ! زهره ترکم کردی "
لیا : ببخشید نفهمیدم چیشد مری بزن ادامه ی فیلمو ببینیم
مری زد رو پخش ویدیو . بعد یهو مری گفت : ای وای . برای خواهر آرتور چیزی نخریدیم . فردا تولدشه
لیا : چرا الان داری میگی ؟ هان؟
ایشون اون بالا عکس لیا هست😁
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
سلام. من نامیام. نویسنده تازه کاری نیستم اما پاترهدم و به خاطر علاقم اولین رما نم که اسمش اجباره و در مورد هری پاتره رو منتشر کردم اما بازدیدهای کمی خورده داستانش از این قراره که جینی به زور همسر دراکو میشه و در نتیجه هری باید راهی برای به دست آوردن جینی پیدا کنه اگه از موضوعش خوشت اومده لطفا بهش سر بزن
عالی
ممنون