10 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♡BTS.ARMY انتشار: 3 سال پیش 262 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بچه ها من یه چیزی فهمیدم😕تستچی خیلی دور تستا رو میذاره😯واسه همینم من واستون زودی میذارمشون😊بریم واسه پارت چهار
جین:این چه احساس کوفتیه که فقط با اون دختر تجربه اش میکنم؟😣(بریم پیش ا/ت)حدودا ساعتای یک و نیم بود.ا/ت یه اهنگ که قبلا تو ایران ساخته بود رو انتخاب کرده بود و فقط چند تا تغیرر توش ایجاد میکرد.ساعت چهار صبح بود که ا/ت آهنگو کامل ساخت و رفت بخوابه.درست بود که ا/ت تو یه روز گذشته اصلا نخوابیده بود اما بازم خوابش نمیبرد و فقط از اینور تخت به اونور میرفت...خلاصه که بعد کلی تلاش بازم نتونسته بود بخوابه.ساعت پنج ربع کم بود....
ا/ت دید که فایده ای نداره و نمیتونه بخوابه واسه همینم لباساشو عوض کرد و موهاشو بالا بست.یکم به صورتش کرم و نرم کننده زد و با خودش گفت حالا که وقت دارم بذار یه بار آرایش کنم ببینم چی میشه؟یه آرایش خییییلی ملایم و کم کرد و یکم تو گوشی چرخید تا ساعت شیش صبح بشه(ساعت شیش،مسئول استودیو ظبط میاد و میتونه آهنگشو ظبط کنه)....به سایتای مختلف سر زد،تو اینستا گشت و... اما وقتی گوشیشو قفل کرد و ساعت رو نگاه کرد دید ساعت پنج و نیمه.ا/ت کلافه شده بود...اما یه لحظه یاد جین افتاد.یادش اومد که جین دیشب واسش کلی تنقلات گرفته بود،دویید طرف یخچال و یه نگاه پر مهر به نوشیدنی ها انداخت.بعدش یکیشونو برداشت و خورد....برگشت و ساعتو دید، شیش و پنج دقیقه بود
ا/ت از اتاقش اومد بیرون و رفت طبقه پایین که آهتگشو ضیط کنه اما وقتی رسید دید یه نفر داخله...جلو رفت و از مسئول ضبط پرسید: کسی داخله؟...اونم جواب داد:آره...سوفیه همون دختری که از سوییس اومده...ا/ت کنار مسئول ظبط ایستاد و به اهنگی که سوفی میخوند گوش داد...به نظر ا/ت اهنگ سوفی زیاد کامل نبود،از هر نظری یه چیزی کم داشت...شاید یه کم احساس،یکم نرمی...اما ا/ت دوست داشت به همه روحیه بده واسه همینم چیزی نمیگفت و به همه انرژی مثبت میداد.ا/ت منتظر موند تا اهنگ تموم شد و سوفی اومد بیرون...ا/ت:سلام سوفی😊 سوفی:ببخشید شما؟...اوه آره همون دختر ایرانیه...و بعد یه پوزخند تمسخر آمیز زد.ا/ت متعجب شد و جواب داد:اره همون دخترم...سوفی:سلام ...میخای باهام دوس بشی...ا/ت:نمیدونم.شاید...سوفی:راستش علاقه ای به دوس شدن با تو ندارم!...ا/ت:ببخشید چرا؟؟؟...سوفی:میدونی چیه.تو یه دختری که از ایران اومدی و میدونی دیگه تو کشور شما زنا حتی نمیتونن خواننده بشن،واسه همینم من زیاد به تو نزدیک نمیشم تا وقتیکه باختی و از کره رفتی،واست ناراحت نباشم...
ا/ت دختری نبود که طعنه های بقیه رو تحمل کنه واسه همینم یه نگاه جدی به سوفی انداخت و گفت:درسه میگی اما میتونم احساست رو نسبت به دختر ایرانی که به عنوان نفر اول بیگ هیت انتخاب شده درک کنم.بذار فکر کنم...اسمش چی بود؟آها حسادت! اما اشکالی نداره..بهتره ما باهم دوست نباشیم چون فکر نکنم بعد از انتخاب شدنم وقت دلداری دادن به تورو داشته باشم....و بعد دستشو به طور خدافظی واسه سوفی تکون داد.عصبانیت از چهره سوفی میبارید اما خودشو آروم جلوه داد و رفت.ا/ت از فکر سوفی بیرون اومد و به مسئول ظبط نگاه کرد و ازش عذر خواهی کرد.بعدش فلشی که اهنگ روش بود رو به مسئول ضبط داد و رفت داخل اتاق...حدود ده دقیقه اونجا بود و بالاخره آهنگشو ضبط کرد.مسئول ضبط اهنگ رو رو فلش ریخت و به ا/ت داد و گفت:واقعا قشنگ بود😉ا/ت با ذوق شوق فراوون فلشو از اون گرفت و تشکر کرد و با سرعت دووید سمت اتاق تمرین پسرا
اونارو ندید.انگار امروز نیومده بودن...همینطور ک اتاق رو نگاه میکرد یکی از کارکنا رو دید و ازش پرسید:میدونی بچه های بی تی اس کجان؟اون آقاهه گفت:چند دقیقه پیش رفتن طبقه بالا.فکر کنم اتاق تمرینشون عوض شده..ا/ت سرشو به نشان تشکر تکون داد و دویید بالا.همینکه رسید صدای اهنگشونو شنید که حدود سی ثانیه دیگه مونده بود تا تموم شه...رفت سمت در اتاق و منتظر موند تا اهنگ تموم بشه .همین که اهنگ تموم شو ا/ت در رو باز کرد و پرید داخل...با صدای بلند گفت:تمومههه .اعضا متعجب و ترسیده گفتن:چی ا/ت؟ ا/ت:اهنگو میگم....اوه راستی سلام ببخشید که یهویی اومدم میخاستم بگم چند لحظه پیش آهنگمو ظبط کردم...و بعد فلششو به اعضا نشون داد و دوباره گفت:کجا بزارمش که گوش بدین؟ کوکی که خیلی مشتاق بود آهنگو بشنوه گفت:بریم اتاق پخش...بعدش همشون باهم دوویدن طرف اتاق پخش...عین لشکری که میخاستن برن جنگ تو راهرو میدوییدن...همینکه رسیدن به اتاق، ا/ت فلشو زد به لپ تاپ و اهنگو پلی کرد...از وقتی اهنگ شروع شد دهن بچه باز بود تا وقتی تموم شد...
بعد از اینکه اهنگو گوش دادن ،نامجون واسه ا/ت دست زد و پشت سر نامجون همه دست زدن.جیهوپ هوهو هم میکرد.بعدش هر کدوم از بچه ها یه چیزی به ا/ت میگفتن که اون تشویق بشه...نامجون:کارت بیسته...یونگی:حتی فکرشم نمیکردم اینقد خفن باشی...جیهوپ و جیمین گفتن:تو اتاق تمرین منتظرتیم بیا تا یه رقص براش طراحی کنیم...کوکی گفت :صدات شبیه صدای منه(درسته حرف کوکی زیاد شبیه تشویق نبود اما بازم از ته دلش گفت) تهیونگ صداشو صاف کرد و گفت:بزن قدش دختر.تو خیلی خفنی و یه چشمک واسه ا/ت زد..ا/ت خندید و گفت ممنونم.جین هنوز چیزی نگفته بود و منتظر بود تا بقیه از اتاق پخش برن بیرون...نامجون:جین نمیای؟ ...جین:راستش من درست به اهنگ دقت نکردم میخام بمونم تا ا/ت یه بار دیگه واسم بزارتش...نامجون:باشه هر جور راحتی...و بهد همشون از اتاف رفتن بیرون به جز جین و ا/ت
ا/ت:جین اگه دوست داری هدفون بزن تا بهتر بشنوی،هر وقت آماده ای بگو تا برات پخشش کنم...جین یه قدم به ا/ت نزدیک شد و سرشو پایین آورد تا دقیقا روبروی ا/ت قرار بگیره...بعدش با یه لحن ملایم گفت:بهت ایمان دارم...مطمئنم که میتونی...و بعدش دوباره مثل قبلش وایساد و از اتاق بیرون رفت...ا/ت خشکش زده بود...نمیتونست درست نفس بکشه،صدای ضربان قلبشو میشنید...انگار حرفی که جبن زده بود یه روحیه دیگه به ا/ت داده بود...ا/ت چند لحظه تو همون حالت موند و بعدش با خودش گفت:هر جوری شده باید اول بشم و فلششو از تو لپ تاپ کشید بیرون و از اتاق بیرون رفت تا بره پیش جیهوپ و جیمین که هرچه سریعتر رقصو طراحی کنه...
جیهوپ و جیمین منتظر ا/ت بودن ،همینکه ا/ت از اتاق اومد بیرون اونو گرفتن و بردن تو اتاق تمرین...بعدش جیهوپ فلشو به باند وصل کرد و صداشو بلند کرد و گفت شروع کنین.اولش تا حدود یک ساعت جیمین و جیهوپ مشغول طراحی رقص واسه اهنگ شدن بعدش که رقصو آماده کردن به ا/ت گفتن بلند شو تا بهت یادش بدیم...ا/ت بلند شد و شروع کرد به رقصیدن با جیهوپ و جیمین اما نمیتونست به نرمی اونا برقصه...جیهوپ وقتی داشت با پسرا تمرین میکرد گوشیشو تو همون اتاقه جا گذاشته بود.پسرا هم پیش هم تو همون اتاق نشسته بودن که یهو گوشی جیهوپ زنگ خورد...جین گوشیرو دید،خواهر جیهوپ بود.وقتی که جین دید خواهر جیهوپه سریع بلند شد و دویید طرف اتاقی که جیهوپ و جیمین داشتن توش با ا/ت تمرین میکردن.تا جین رسید گوشی قطع شد ولی جین بازم خواست بره تو که گوشی رو به جیهوپ بده اما از پشت شیشه ا/ت رو دید که داشت کنار جیمین میرقصید..جیهوپ نشسته بود و آب میخورد اما جیمین داشت با ا/ت تمرین میکرد
جیمین مدام کمر ا/ت رو میگرفت،یا هم اینکه سر بعضی حرکات ا/ت رو کاملا بغل میکرد.جین میدونست که جیمین از ا/ت خوشش اومده واسه همینم میفهمید که این لمس ها الکی نیس...خیلی عصبی بود😤دستاشو مشت کرده بود و به جیمین نگاه میکرد...از چشماش خون میبارید،اگه یکم دیگه دستاشو فشار میداد گوشی جیهوپ میشکست...این اولین باری بود که جین دوست داشت جیمینو با دستای خودش خفه کنه و تو ذهنش کلی بد و بیراه به جیمین میگفت...جین همینطوری از پشت شیشه بهشون نگاه میکرد که جیهوپو دید که داره میاد طرف در...سریع خودشو جمع و جور کرد...جیهوپ در رو باز کرد و اومد بیرون اما داشت به جیمین نگاه میکرد و بهشون گفت:به نظرم واسه امروز بسه...بعد برگشت طرف جین و یه لحظه شوکه شد...جیهوپ:اوه...جین تو اینجایی؟ جین:آ..آره خواهرت زنگ زد خواستم گوشیتو بهت بدم...و گوشی جیهوپو بهش داد که یه دفعه جیمین و ا/ت رو دید که از تو اتاق بیرون اومدن...جیمین:جین تو هم اینجایی؟...ا/ت:سلام جین از دیدن دوبارت خوشحال شدم...جین جواب ا/ت رو داد: منم همینطور"عزیزم"...جیمین از این حرف جین یه خورده بهم ریخت...جین یه نگاه عصبانی به جیمین انداخت و گفت:واووو جیمین تو خیلی قشنگ میرقصی،هیچوقت اینجوری ندیده بودمت... و دست ا/ت رو گرفت و رفتن...
خب خب خب...این پارتم تموم شد😊من میرم پارت بعدیرو واستون بنویسم...اما لاوا حمایت کنید پلیییز😙
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
37 لایک
مطمعنی مواد تو رومانت تزریق نکردی اخه آدم معتادش میشه ☺️🌸🤤
بچه ها مبینا تو اینستا هم پیج داره
همین داستان نفرتی که عاشقانه شد رو توش مینویسه ولی کاملا متفاوت
آیدی پیجشم براتون میزارم
bts.armyfanfic15@
مثل همیشه عااااالی👌🏻👌🏻👌🏻
منتظرم واسه بقیش ❤️
ماچ به تو مهربون😙
اجی پارت ۷
نیومده
خودت نزاشتی یا تستچی حذفش کردا
با تاخیر گزاشتمش لاو😊
عالیییی باحال بود😊عاجی
پارت بعدروهم بزارلطفا
چشم عاجی
عالییییییییییییی😍😍😍😍😍
ممنووون
میشه یه خواهشی کنم؟ لطفا کاری نکن سوفی بخواد اهنگ و اینارو بدزده ممنون میشم 😂پارت بعدی
نه بابا اونجوری تکراری میشه😉
عالی بود پارت بعدی لطفا*^*
گذاشتمش گلم😊
2 کامنت
ادامهههههه💜
مننننننونم💜💜💜💛💚
اولین کامنت چهار دقیقه پیش اومده
ممنونم لاو فعالم😙