سلام دوستان خواستم پارت دومو بدون شرط بزارم . ناظر عزیز تر از جانم لطفا منتشر کن
((ویو جیمین)): با گاری داشتم به سمت پارک می رفتم همیشه بعد از کلاس پیانو می رفتم پارک اما چون تقریبا عصر کلاسم تموم میشد پارک معمولا خالی می شد.وقتی گاری ایستاد پیاده شدم ی دختری داشت زیر درختی گریه می کرد. ی حسی بهم می گفت برم پیشش تا جایی که می دیدم هم سن من بود.رفتم کنارش نشستم.(( لیا ویو )):داشتم اشک می ریختم که ی گاری پر زر و برق دم پارک ایستاد. همینطور اشک می ریختم که یکی اومد نشست پیشم و گفت:(جیمین%)%چرا گریه می کنی؟................
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
حمایت حمایت
Perfect😁😁
عالی بود قسمت بعدم بزار🥺💕
دیانا عالی بود قسمت بعدی رو بزار