آسترو ( مونبین )

یه روزی از روزها پسری 6 بهمن 1376 در چانگبوک کره جنوبی به دنیا آمد مادرش دوست داشت معروف و موفق بشه پس فرستادش مدل بشه توی یه سریال نقش یه پسر کوشولو رو بازی کرد !!

پسر قصه ی ما از کلاس پنجم کارآموز کمپانی بود بعد از ۶ سال توی گروهی به نام آسترو دبیوت کرد پسر قشنگ ما ورزشکار بود ، خوشتیپ بود ، موفق بود .........

پسر ما روزی با یکی از اعضای گروهش زیر گروه تشکیل دادن پسر ما می‌گفت سانها براش مثل اکسیژنه چون بدون اون نمیتونه زندگی بکنه !!!!

پسر قشنگ ما با سانها و اعضای گروهش یه عالمه موفق شد فیلم بازی میکرد آهنگ میداد روز به روز به معروفیت و محبوبیتش اضافه میشد کنسرت میزاشت با اعضای گروهش آهنگ میداد روز به روز طرفدارهاش زیاد میشدن

یه روز که برای همه عادی بود یه هو یه خبر همه جا پخش شد پسر قشنگ ما روز چهارشنبه 30 فروردین 1402 در 25 سالگی بنا به گزارش پلیس به زندگی خود پایان داد !!! لحظه ای که اشک توی چشم های همه ی کی پاپرا جمع شد اونا یاد ۶ و ۴ سال پیش افتادن

خیلی ها پسر قصه ی مارو نمی‌شناختن اما با مرگش همه فهمیدن که دنیا عجب کسی رو از دست داده !!! همه میگفتن که متأسفیم و با طرفداراش ابراز همدردی میکردن هم گروهی های پسر خوشگل ما خودشونو مقصر میدونن اون وو چون کره نبود خودشو بیشتر از همه سرزنش میکرد اون وو غذا نمیخورد نمیخوابید و توی بیمارستان مدتی بستری شد یه سریا کامنت و پست و تست میزاشتن که ما هم ناراحتیم و کنارتونیم اون پسر کی بود ؟ مون بین... پسر ماه

حالا کار رسید به جایی که بعد نزدیک ۲ ماه کسی دیگه یادش نیست !!! کسایی هم که یادشونه میگن بعد مرگ پسرما آسترو دیده شد و قبلش هیچ موفقیتی نداشتن !! این بود اون حرفا که ما باهاتون همدردی میکنیم آروها ؟ درکتون میکنیم آروها ؟ شماها رسماً دارید تلاشای بین کوشولوی ما و دوستاشو از بین میبرید اگه این دلسوزیه اگه ، این همدردیه ما نمی‌خوایم خیلی ممنون که اینقدر به فکر پسر ماه و طرفداراش و دوستاش بودید واقعا ممنون 💔

کاور 😔💔💔💔