رمان جدیدم!
پرده اول-صحنه اول(خانه پاتر ها)
«آلبوس در اتاق خود نشسته و کتابی راجع به کوویدیچ میخواند و از خارج صحنه صدای دعوای جیمز و لی لی پاتر را میشنویم»
لی لی(خارج صحنه)
جیمز!بده اون عکس منه....
جیمز«باخنده»(خارج از صحنه)
این فقط یه عکس کوویدیچه ! میتونم پارررره اش کنم!
«صحنه به اتاق لیلی میرود»
لی لی«عصبانی است و چوبدستی اش را به صورت تهدید آمیزی به سمت جیمز گرفته»
ب...د....ش... به منننننن!
«هری به سمت اتاق لی لی می آید .»
هری
چیه لی لی ؟باز چی شده؟
لی لی
بابا عکس یادگاری مو نمیده
«جیمز چوبدستی اش را به سمت لی لی نشانه میگیرد»
جیمز
اکسپلیارموس!
«لی لی خلع سلاح میشود و هری به جیمز چشم غزه میرود»
هری
جیمز!تو شانزده سالته هااا!
جیمز
بااااشه!
«جیمز می دود و به سمت اتاق خودش میرود.»
هری«با صدای بلند»
وسایلاتو جمع کردی جیمز؟فردا روز اول مدرسست!
جیمز
آره!
«هری به سمت لی لی میرد و دست روی شانه دخترش میگذارد»
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
سلام پاترهد عزیز! 🌙
تو هم سن نوح و داره اما هنوز منتظر یک نامه از طرف مدرسه علوم و فون جادوگری هاگوارتزی؟
تو هم سعی کردی مثل سوروس معجون درست کنی؟
تو هم کاراکتر خودتو داری؟
به پیجم سر بزن!
اونجا میتونی جزوی از داستان من؟ نهههه، جزوی از داستان خودت بشی! 🌙 🌹
داستانم : دخترک گمشده 🌹
پین؟
عالی بود 🔮
به داستانم دخترک گمشده سر بزنید 🌷
عالییی بود🤩 پارت دورم بزار😍
اوکیییی
خوب بود💚💚
خوب بود 💚💚
قرعه کشیه یه سر به اکانتم بزن