فصل سوم:نامه ها
_آره!آره!نمی دونیم چیکار کنیم.هم از هاگوراتز براش نامه اومده هم بوباتون...
این صدای آرنوش مادر آذرخش پاتر بود که داشت با تلفن،وسیله ای مشنگی صحبت میکرد.
آذرخش یازده ساله در حالی که با پدر شطرنج بازی میکرد پرسید:«سوروس!از هاگوراتز برام بگو.»
+اول تو بگو چرا به من نمیگی بابا یا آلبوس یا چه می دونم بابا آلبوس؟
_نه آخه سوروس قشنگ تره!من از اسم آلبوس خوشم نمیاد؛بابا هم زیادی خشک و مجلسیه.تازه بر اساس مطالعاتم سوروس اسنیپ که اسم تورو از اون گرفتن آدم خیلی خوب و شجاعی بوده.(بچم به من رفته 😅😎)
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
بچهها دوست و همکلاسی من اوایل مهر بعد از انجام عمل چشم به هوش نیومد
ممکنه بشناسیدش بهار حیدری
باباشم یه مدت بعد کما رفتن اون سکته کرد و مرد
الانم بینایی و شنواییش سالمه ولی قدرت تکلم و حرکت نداره حافظهشم چنگی به دل نمیزنه و خیلی ازمونو نمیشناسه یا حتی خاطراتمون یادش نیست
هیچوقت گریه بچه ها وقتی رفت کما رو یادم نمیره
خواهشی که ازتون دارم اینه که برای سلامتیش دعا کنید
بک میدم
❤برای تست هام خیلی زحمت میکشم ❤
🤍کلی هم ایده جالب دارم 🤍
اما نیاز به حمایت دارم
پین؟
عالی بوددد
فالویی بفالو قلبم
تستتعالیبود.!
میشهبهتستامسربزنیولایکشونکنی.؟!👺🌷
حتما گل☺️
سوروس !😂😂
ببین آذرخش به من رفته منم از دامبلدور و جیمز خوشم نمیاد برا همین به بچه های هری میگم : جیمز سیریوس:سیریوس_آلبوس سوروس:سوروس_لی لی لونا: لیلی لونا
به نظرم کاش میشد از نظر تحقیقات من و .. نمیگفتی یکم مبهم میذاشتی .
خیلی خوب بود ولی در کل لذت بردم 🌺🙏🏻موفق باشی
ممنون از نظرت و همینطور همایتت 🫀
**حمایت**