من دخترم با پسر؟
نظرسنجی
من دخترم با پسر؟
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
خب پس مثل اینکه تصویب شد پسرم
@ᴍʏꜱᴛᴇʀɪᴏ-
کلینت: باشه من غلط کردم.. انقد نگیرین رو من الان..
______
اوکی بسه، حواسم نبود...من اینجا طرف کلینت بودم...اوکی...لورا این بیچاره رو ول کن...شب سرده، سرما میخوره...اگه سرما بخوره نمیتونه مارو ببره اسکی...یه امشبو بگذر...ناتاشا تو هم بگذر...در کل بگذرید...گناه داره
مظلومم من😔
@INTP-T
هیچی دیگهتیر و کمان جوابگو نیستگانتلت اینفینیتی استونز کجاااست؟
______
یا حضرت شاهین نجفیییییی من دیگه دارم میرم تو کوچه تنهایی *فرار*
دیگه فرارم فایده نداره میزنه پودرت میکنه لورااااااااا اروم باشششششششش
پس تانووووسس بیا بشکن بزنننن
ناتاشایی که اونور داره با من دعوا میکنه، چون تو اتاقم تیزر و باتوم الکتریکی نگه داشتم:
لیزر؟
مامانته اونجا؟
نه، taser منظورمه
آره...
عاا تیسر
@ᴍʏꜱᴛᴇʀɪᴏ-
من مرگو ترجیح میدادم😔
______
عه؟ حله...لورا اون تیرکمونو هنوز لازم داری؟
عه...چرا خب...
بروووووووس کجایی اینا میخوان منو بکشن *در حال فرار کردن*
@Natasha
لورا عزیزم، اون کوچه های شهر تونی رو برا چی ساختیم پس؟ اینو نکش اینو لازم داریم هنوز....باید تا اندگیم بمونه...فعلا میتونی بفرستیش تو کوچه بخوابه (منو ببخش بابا، بروسو میفرستم پیشت تنها نباشی)
______
کلینت به ضحی: دخترم ما بعدا باهم صحبت میکنیم.. کارت لنگ من میشه بازم دیگه..
از کوشته شدنت که بهترههه...یه شب تو کوچه بودن رو نمیتونی تحمل کنی بروس بدخت هرشب اونجاست (یادته بهش میخندیدی؟)
اره، خلاصه از مرگ نجاتت دادم
یکمه تحمل کن
من مرگو ترجیح میدادم😔
آی لاو یو بابا😔❤
آی فا.. لاو یو تو بیب😔🤡🏹
نوکرم🤡😊
مامان (ناتاشا) ، بابا حرف بد زد
ناتاشا: کلینت جلوی بچه ها درست صحبت کن!
اریسان: این بچس؟ این خودش مراحل همونی که بابا گفت رو تشریحی و تئوری و همرو بلده...
من: *زدن با ارنج تو پهلوت
کلینت: باشه من غلط کردم.. انقد نگیرین رو من الان..
@ᴍʏꜱᴛᴇʀɪᴏ-
@ʷᶤˡˡᶤᵃᵐویل رو به کوئن:خوبه زنت اینجا هس تو از هیز بازیا در میاریمهسا رو به آریسان:کشتیش ولش کن______کوئن: عجب رسمیه هعه هعه هعه، رسم زمونههآریسان: کوئی جان، عزیزم، یه فایتمون بشه؟!کوئن: نه من خیرخواه خوردم نه!آریسان رو به مهسا: این مرتیکه خیلی هول شده جدیدا..
______
(از اینجا به بعد اینو ریپ بزنین)
مهسا رو به کوئن:بله متاسفانه
خواهرا، یه تو کوچه فرستادن دسته جمعیمون نشه؟ (بروس از همه جا بیخبر...)
نشه نشه.. سرده من میخوام شب تو خونم باشم..
@ᴍʏꜱᴛᴇʀɪᴏ-
@ʷᶤˡˡᶤᵃᵐیه لحظه وایسین....چرا آریسان منو به دیوار چسبوند؟چرا من گردنشو گاز گرفتم؟______چون تو خرااابییییییی!
______
تو اول شروع کردی
من ساق پاتو گاز گرفتم!
بلند شدن و گرفتن جفت دستات با یه دست و مشت زدنت تا جایی که میخوری." چسبوندت به دیوار"
؟
خب من درحال کتک کاری چسبوندمت تو بدترش کردی!
من نبودم ونوم بود🤌
هر کدومتون!
ونوم:حالا هرچی...
@ᴍʏꜱᴛᴇʀɪᴏ-
من که همزمان به عنوام دوس دختر باکی رئیس یه باند مافیا گروgان گرفته شدم*
______
من دارم با ناتاشا لAس میزنم...البته از لaس رد شده...کارای دیگه هم کردیم...الان استراحته😔
ناتاشا: کی؟ من؟
من: نه نه...هیچی...ولش کن مهم نیست
@Natasha
مامان: لنگوعج آریسان لنگوعجججججججججججج(بیاید یه پیام جدید رو ریپ بزنید...خیلی اومدید پایین)
______
(اینو ریپ بزنین)
آریسان: نمیشههه تک و پهلوی آدم و حرف میارننننن ینستخیکخلقخسحستسخسسونسسسخو *عربده های نامفهوم*
تیچالا، رونین، کوئن و آریا: باز دیوونش کردین.. عالیه!
مامان: کمک کردن به کوئن*
ناتاشا: نگاه کردن به کلینت و لبخند زدن (از اونا...)
من: حداقل جلوی ما از این حرکات نزنید...من خواهربرادر نمیخوام همین یکی بسه
اریسان: ببند بذار ببینم چیکار میکنن
ویل رو به کوئی:انتقام تبرمو میگیرم
مهسا رو به ویل:بسه ویلل
مهسا درحال باند پیچی ویلیام*
مهسا رو به کلینت:ما داریم میبینیمتا!
هممون: فکرشم نکن!
کلینت و ناتاشا: خب ببینین.. چیکار داری میکنیم مگه؟!
آریسان: *نگاه شیtانی انداختن بهشون* هیچی.. هیچی..
کوئن: یکی برسه به دا- *آریسان پنجه بوکسشو در میاره پرت میکنه سمتش*
آریسان: تو یکی ساکت شو!
مهسا:مود بودن کوئی رو دوست دارم
ویلیام چپچپ نگاه مهسا میکنه*
من: دست به سینه کنار آریسان میشینم*
مامان: حداقل اینجا از این حرکات نزنید
ناتاشا: یعنی بریم اتاق اوکیه؟
من: بدترش کردی ننه...
آریسان: مود؟ این به زور رو پاش وایمیسته!
کوئن: تو ساکت! *چشمک زدن به مهسا*
آریسان: کوئی میخوای اون طرف سرتم خودم بوف بوف کنم؟!
کوئن: نه! نه! تو به من نزدیک نشو! *سرشو از مهسا برمیگردونه*
آریسان: آره برین اتاق خوبه دیگه.. چه بدی داره؟ چرا معذبشون میکنین؟
مامان: عه بسه دیگه! مهسا و کوئن برن تو اتاق! کلینت و ناتاشا هم هیز بازی در نیارن...ویلیام تو چاقو خورده بودی؟ بیا اینجا ببینم...آریسان و ضحی هم آتیش نسوزونن
من: نمنه؟
مامان: هان؟ نه نه! اشتباه شد...هوی مهسا وایسا...کجا میری کوئن؟ صب کنید من منظورم با ناتاشا و کلینت بود...کوئن بیچاره آریسان کیلت میکنه بیا اینجا مردک هول
ویلیام رو به کوئی:من اینجاما!
مهسا با تاسف نگاه آریسان میکنه*
مهسا:نه ویلیام اوکیه حالش خوبه
مهسا رو به مامان:هاع؟چی؟
کلینت ناتاشا لورا اومد برید...
آریسان: کوئن کدوم گوریییی داری میری توووو مرتیکههه *گرفتنش از یقه و بردنش به یه گوشه ی خلوت*
-وایسا، مهسا و کوئن برن تو اتاق؟..
*دوستان، مامان قاطی کرد بخاطر زیاد بودن بحث ها و یکی دوتا رو جا به جا گفت*
مامان: هوی...اریسان نکشی اون بچه رو، اون مجروحه...فقط بزنش
ناتاشا: ینی چی بزنش!
من: اریسان سیاه و کبودش کن
آریسان: همین الااااان! *مشتو میاره بالا که کوئی و بزنه*
کوئن: نه من گنا دارم، من مظلومم، چطور دلت میاد؟ من زخمیم من-
آریسان: *یقشو ول میکنه* وای باشه فقط ببند دهنتو مردک هول!
ویلیام رو به کوئن:تو چه از خدا خواسته داری با زن من میری
مهسا:زنت؟از کی تاحالا؟
ویل:از امشب..
مهسا و ویل رو به آریسان و کوئن:آخی دلش نیومد بزنتش
کوئن رو به ویل: چی؟ زنت؟ زن من خودش اینجاس.. نمیبینی این دیوونهههرو؟
آریسان رو به کوئن: "دیوونهههرو؟" *شلپ! سیلی میزنه تو صورتش* تا تو باشی از این حرفا نزنی مرتیکه!
کوئن: من غلططط کردممم!
کلینت در حال فرار: امشب زوج جدید داریم؟ درست شنیدم؟
ویل رو به کوئن:خوبه زنت اینجا هس تو از هیز بازیا در میاری
مهسا رو به آریسان:کشتیش ولش کن
@ʷᶤˡˡᶤᵃᵐ
مهسا و ویل رو به آریسان و کوئن:آخی دلش نیومد بزنتش
______
آریسان: گگگگگگگگگگگگگگ همین الان کشیده خوابوندم تو صورتش!
شما برین به فکر مقدمات شبتون باشین🤡😔
@ʷᶤˡˡᶤᵃᵐ
ویل رو به کوئن:خوبه زنت اینجا هس تو از هیز بازیا در میاریمهسا رو به آریسان:کشتیش ولش کن
______
کوئن: عجب رسمیه هعه هعه هعه، رسم زمونهه
آریسان: کوئی جان، عزیزم، یه فایتمون بشه؟!
کوئن: نه من خیرخواه خوردم نه!
آریسان رو به مهسا: این مرتیکه خیلی هول شده جدیدا..
مهسا رو به آریسان:نه عمرا اگه شب کاری بکنم!
ویل رو به مهسا:مطمئنی؟
مهسا:امم..عه..چیزه تو مگه نباید فزبر باشی؟
آریسان: مطمئنی شب کاری نمیکنین؟..