در اینجا اگر مایل هستید یکی از ناراحت کننده ترین و غم انگیز ترین کارها و یا اتفاقاتی که براتون افتاده را بنویسید.
اتمام مسابقه | 1403/02/19 |
ظرفیت مسابقه | 30 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز توسط لایک کاربران |
شرکت در این مسابقه |
بزرگ شدن،افسرده شدن🥲
دوستمو از دست دادم ....... امیدوارم فراموشم نکرده باشه
صبح تابستون از خواب بلند شدم و بابام زنگ زد و گفت پسر عمه ام که مثل داداشم میمونه تصادف کرده و بعد وقتی رسید جلوی در بلند زد زیر گریه و گفت اون یکی پسر عمه ام گفته که اون م.رده و بعد با مامانم رفت و منو با خواهرم و بخاطر دلایلی خونه گذاشتن وقتی زنگ زدیم گفتن زندست فقط رفته تو کما و اگه به هوش هم بیاد فلجه. من اون لحظه خوش حال ترین آدم جهان شدم ولی خب من نمیدونستم که اون حتی زنده به بیمارستان هم نرسیده؛(
کشتن جوجه کوچولو
وقتی میخندم از چشام اشک میاد و خنده م تبدیل ب گریه میشع🤣😭
حیوان خانگی که فقط باهاش ۲ هفته بودم بابام فروخت 😭😭😭😭😭😭 اینشکلی بود🐶 قربونش برم بنجی
به قول یه نفر که چقدم اینجا که جاشه حق میگه : "چه غم انگیز تر از این که دوست بداری و دوست داشته نشوی":)
تلاش برای خوشحال بودن.....
سخت ترین کاری که کردم این بود که وقتی همه بهم گفتن سرد، مغرور، خودخواه، خودپسند، بی لیاقت و بی ارزشم، فقط سکوت کردم(:🥲💔
تغییر کردن ! دردش زمانیه که همه میگن چقدر عوض شدی؟ و باهات سرد میشن.
به دنیا اومدن
مجبور شدم به خاطر راضی نگه داشتن خیلیا خود حقیقیم رو پنهان کنم (:
مرگ عزیزان ، راهی بیمارستان شدن ، استرس ، خودکشی
حیون خونگیم که 3 سال به هم وابسته بودیم ...
مرگ مامان بزرگم... فرزند طلاق بودنم..
۴ تا از خوانوادم هم زمان مردن اینا دیگه عادی شده
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
:(
اگه بگم منتشر نمیشه مطمئنا..