گوشیمو در اوردم و به امبولانس با صدای لرزونی گفتم : ا.. اقا .. لطفا .. یه مورد بد پیش اومده .. لطفا به این آدرس ******* یه ماشین بفرستید .. ل لطفا ..
ولی کسی که جواب داده بود گفت: اونجا خیلی دوره . ما نمی تونیم به اونجا ماشین بفرستیم . متاسفم . و قطع کرد . داد زدم: لع.نت بهت! وایی کسیم که زده فرار کرده . چرا دنبالش نرفتم . خاک توی سرت جنیی
رو به جیسو گفتم: گواهینامه داری؟ سرشو به معنی نه تکون داد . ولی یه لبخند فیک زدو گفت: ولی بلدم ماشین برونم! نا خوداگاه لبخند خوشحالی روی صورتم اومد . ولی زود محو شد .. خیلی جدی گفتم: خب پس جیسو برو ماشین تهیونگ رو که دم در خونم پارک کرده بیار. لبخند فیک اون بنده خدا هم پوسید . ایندفعه به معنی آره سر تکون داد و رفت .
اشک هام دوباره روی گونه هام ریخت .. بزور تونسته بودم جلوی اشکامو بگیرم .. فکر کردم میتونم بلخره بهش برسم ولی این زخم لعن...تی .. اخ .. درد میکرد .. من یه دختر حسودم که به خواهر تهیونگ حسودی کردم و خودمو زخمی کردم! یادمه آخرین بار که زخمی شدم اینطوری بود ..
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
۰۰
۹
۸
۷
۶
۵
۴
۳
۲
۱