سسسسسسسلام
خدای من TTدیگه هیچ راه فراری ندارم چرا کسی نمیرسهههههه....کروکودیل ها همینطور به ما نزدیک تر می شن....خدااااا TTچجوری ببرمشون.....حداقل باهم م*یمی*ریمم*مممم.......همون لحظه یک شی معلق در هوا دیدم که به سمت رودخانه پرت میشد ......از بویش فهمیدم گوشت است .......و کروکدیل هارا جذب خود کرد........نفس نفس میزدم و همش با خدا میگفتم خداروشکر ولی این از کجا اومد؟ و به بالای دره نگاه کردم و اوییکاوا رو دیدم داد زدم:اوییککاوااااا اوییکاوااااا ما اینجاییییییییم اوییکاواااااا ...... و اوییکاوا من را دید...از خوشحالی اشک از چشمانم فرو می ریخت با آستین لباسم اشکم را پاک کردم و اوییکاوا گفت:الان میام پایین همون جا بمون........وقتی آمد پایین گفت:خوبی چیزی نشده ؟ گفتم : خیلی ترسیدم خداروشکر زود اومدی ولی هنوز اورژانس نیومدههه>﹏<اوییکاوا نگاهیی به کاگیاما و هیناتا انداخت و گفت:اینا یه عالمه خو)(ن ازشون رفته (⊙o⊙)گفتم:اره نمیدونم چی کار کنم ......اوییکاوا کتی که تنش بود را در آورد و به زخ*م پهلوی هیناتا بست.......دیگه پارچه ای برای زخ&م های تن کاگیاما نبود.................همون لحظه دیدم داره لباسش رو در میاره ......گفتم:چی کار داریییی میکنیییییییی...گفت:دارم لباسمو درمیارم که به زخپ8مش ببندم.....گفتم:خدا راه دیگه ای نیستتتت؟.........اوییکاوا:نه نیست .........گفتم:اصن کتم رو در میارم و میبنم به زخمش نمیخواد لباستو در بیاری......باشه باشه........همان لحظه اورژانس سر رسید ......چند نفر از ماشین پیدا شدند و آنها را بلند کردند و روی تخت های داخل ماشین قرار دادند به یکی از آن افراد گفتم:خوب میشه نه ؟ بگید ک خوب میشه اصن میشه منم بیاااااام؟.......بله میتونید سوار شید ........به اوییکاوا گفتم:من میرم ماشین داری ؟ .....اوییکاوا:اره دارم تو برو
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
پاسخ نامه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
انیو اس ار منو یادته همونی که بهش 15000 امتیاز داده بودی بهت برش گردوندم
رییس میشه فالوم کنی یه کاری باهات دارم
فالویی
عالی بوددددد
مرسیییییی