خاطرات خنده دار من😂📚

سلام گوگولیا;-) لطفا برو اسلاید بعد:-)

یادمه قبلا یکی از دوستام اسمش ستاره بود(مسخره نمیکنم اسمش رو ، خاطرم رو تعریف میکنم:-) ) یک بار خانم معلم گفته بود که بیاین بچه ها ستاره رو بگیرین و بچسبونید بعد همکلاسیم ستاره گفت که:چرا میخواین من رو بگیرین و به دیوار بچسبونید مگه من چیکار کردم که میخواین من رو تنبیه کنید؟:( (البته خانم معلم ما هیچ وقت اینکار رو نمیکرد:-) ) خانم معلم هم گفت:منظورم اینه که بچه ها برچسب ستارشون رو به عنوان امتیاز بچسبونن به دفترشون:| و اونجا بود که بنده خدا ضایع شد😂😅

یک بار من و دوستم یک عنکبوت ناشناخته دیدیم(مشخصات:رنگش طلایی بود:| ) و بعد یک پا داشتیم دوتا پای دیگه هم قرض گرفتیم و الفراااااااار😂 انقدر دوییدیم که😅 نمیدونم ف.ا.ز.م.و.ن چی بود انقدر دوییدیم با اینکه از عنکبوت فاصله گرفتیم و عنکبوت دنبالمون نمیومد آخه من و دوستام از عنکبوت خیلی میترسیدیم و وقتی که با کلی زحمت توقف کردیم دوستم گفت:حالا که دوتا خیابون اونور تر رفتیم فکر نمیکنید که باید یک خیابون دیگه هم بریم؟چون اگه همینجا توقف کنیم ممکنه عنکبوت بیاد دنبالمون(:| ) اون یکی دوستم گفت:عنکبوته نیاد دنبالمون بخورتمون(بچه بودیم دیگه... :|)

اولین باری که میراکلس دیده بودم راجعبش فکرای بد میکردم مامانم میگفت میراکلس بد هست و... من هم باور کردم تا اینکه یک روز عکس میراکلس رو دیدم که تبدیل به زامبی شده بود بعد مامانم یک وسیله ای که بهش نیاز داشتم رو خرید و اون طرحش میراکلس بود مامانم هم میگفت نمیخواست طرح میراکلس بگیره ولی دیگه همین وسیله مونده بود دیگه کنجکاو شدم و تو اینترنت سرچش کردم و قسمت اولش رو دیدم و... گفتم این مال بچه هاست و یکی دوتا قسمت دیگه هم دیدم ازش و اونجا بود که ازش خوشم اومد و بعد ها عاشقش شدم و... به میراکولر تبدیل شدم و الان مامانم بدونه میراکولرم من رو میکشه:| و بعد نمیدونم چرا مامانم فکر میکرد یک جوریه:| و بعد فهمیدم عکس میراکلس به سبک زامبی ادیت بوده یعنی دلم میخواست کسی که این رو ساخته بود تا مردم فکر کنن میراکلس بده رو خ.ف.ه کنم:| و اینکه حتی بخواطر اینکه راجع به میراکلس زود قضاوت کردم و بهش توهین کردم خودم رو تنبیه کردم:|(تنبیهش خیلی بد نبود:| و اینکه عذاب وجدان گرفته بودم که بهش توهین کردم:|) ولی هنوزم اینکه مامانم میراکلس دوست نداره رو درک نمیکنم:|(مادر م.ا.ز.ا ف.ا.ز.ا؟:|)

یک بار یک فیلم انگیزشی دیدم و گفتم:از فردا تغییر میکنم و عالی میشم 😍 چون اگه الان پیشرفتی نکنم در آینده چیزی ندارم که نگاه کنم😆😍 فردای اون روز گفتم که:البته من دیروز به طور دقیق نگفتم از چه فردایی و کدوم فردا شروع میکنم😅

یک خاطره ی دیگه هم دارم لطفا ۲ تا اسلاید برو جلوتر😃

.......