15 اسلاید صحیح/غلط توسط: پیس پیسی☃ انتشار: 2 سال پیش 142 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
نمیدونم چرا این استیکر رو چشاش ستاره ی دریایی🤩🤩🤩🤩
اعتراف میکنم کوچیک که بودم صابون که میفتاد کف حموم با شامپو میشستمش !!
اعتراف میکنم اولین بار که تو عمرم تقلب کردم سال اول ابتدایی سر امتحان ریاضی بود :دی
پیس پیس (من خطاب به جلوییم)
گردی عدد 9 سمت چپشه یا راستش ؟
جلوییم : چپ
من : چپ کدوم طرفه ؟
:|
:)
اعتراف میکنم تا چند وقت پیش فکر میکردم فاصله بین شهرها رو با متر اندازه میگیرن. همیشه پیش خودم میگفتم: وای چه حوصله ای داشته اونی که این کارو انجام داده, یه متر گرفته دستش و از این شهر به اون شهر, بیچاره چقدسختی کشیده.
ای کیو من دارم آخه
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم فکر میکردم روی ماشین چادر میکشن ک اقا دزده نبینتش
اعتراف میکنم 9 سالم که بود روز عروسی برادرم به محض ورود عروس داماد پولایی که به شکل پاپیون ریختن رو سرشونو منگنه شو باز کردمو رفتم 4تا پفک 5تومنی خریدم و 2تاشو خوردمو اومدم به ادامه مجلس
اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم فواره های رنگی توی پارکها همشون شربت هستن . یکی دوبارم خواستم ازشون بخورم که با برخورد سری فک و فامیل مواجه شدم
اعتراف میکنم نصف آره یادم میاد هایی که گفتم چاخان بوده ... حوصله نداشتم طرف تعریف کنه !
:))))))
اعتراف میکنم بار اول که یه بز از نزدیک دیدم بچه بودم، از ترس بهش سلام کردم بعد فرار کردم =
بیچاره خواهرم ، بچه که بود، انقد دسته بازی رو نمیدادم بهش بازی کنه، از قارچخور به عنوان فیلم یاد میکنه تا بازی
اعتراف میکنم بچه که بودم بابام منو برد استانبول بعد که بزرگ شدم فهمیدم گولم زده و من برده بود تبریز و تو تاکسی هم ترانه ی ابراهیم تاتلیس گذاشته بودند....
چند بارم رفتم کانادا ولی هنوز نفهمیدم بردنم کجا :
سوار اتوبوس شدم، رفتم تو، قسمت آقایون پیش یه آقایی نشستم و از خستگی خوابم برد، نزدیک مقصد دیدم زانوم درد میکنه فهمیدم آقایه کناری 3-2 بار با کیفش کوبیده تو پام تا بیدارم کنه چون میخواست پیاده بشه و من جلوش رو گرفته بودم، خیلی شاکی نگاش کردم، راننده هم بالا سرم بود. آقاهه گفت : ببخشید خانم 5 بار صداتون کردم نشنیدین، ترسیدیم. اعتراف میکنم برای اینکه ضایع نشم که مثل خرس خواب بودم وانمود کردم که کَر هستم و با زبون کر و لالی و طلبکارانه عصبانیتم رو نشون دادم، مرد بیچاره اینقدررررر ناراحت شده بود 10 دفعه با دست و ایما و اشاره از من معذرت خواهی میکرد!
اعتراف میکنم که سوم دبیرستان که بودم کریکاتور معلم شیمیون رو رو تخته سیا ه کشیده بودیم و کلی طنز واسش نوشتیم از بد شانسی من مثل جن یهو اومد تو کلاس من و دوستام پای تخته بودیم وقتی مارو دید یه لبخند ژکوند زد و سر جاش نشست اون روز چیزی نگفت ولی از جلسه بعدش دیگه رامون نداد و ما هم خیلی خوشحال شدیم و از مدرسه جیم میزدیم دم همه معلم های شیمی گرم بزن اگه موافقی بزن لایک
وقتی کوچیک یودم میرفتم سلمونی طرف یه تخته از کمدش درمیاورد و میذاشت رو دسته های صندلی تا من روش بشینم و بیام بالا و اونم راحت کارش رو انجام بده. اعتراف میکنم اولین باری که واسم تخته نذاشتن احساس بزرگ شدن کردم .
یادش بخیر
هروقت بابام روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعتراف میکنم بچه که بودم یواشکی میرفتم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه، پاره که میشد هیچ، عینکش می افتاد و بابا کل مطلب رو گم میکرد.کلاً پدرم 30ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکرد و چند تا بدوبيراه ميگفت وحرص میخورد. اما كتكم نميزد و من مانند خر کیف میکردم. تا اینکه یه روزپدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه رو کشید و با داد گفت: نکن بچـه. منم هول شدم مشت رو کوبیدم تو عینکه بابام. عینک شکست. كتك مفصلي كه اون روز خوردم باعث شد 5 روز تو شوک بمونم!!
الان خوشحالي كه ادب شدم آره؟
اعتراف میکنم روز اول دانشگاه با خودم یه بطری آب یخ زده
یه سانویچ الویه
یه جامدادی پر از خودکارای رنگی
یه کیک
یه دفتر کلاسوری
وچندتا شکلات برده بودم. :)))))))
15 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
پاسخ نامه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
27 لایک
2 تا عمه دارم مثل فرشته خیلی دوستشون میدارم کارتونی که دوست دارم1 پونی2ناروتو3ندارم😂
عمه ندارم😂 پونییییی
😐😂
منم.پونییییییی
خیلی اسیدی بود 😂❤💙
من عممو دوس دارم
ج چ :فیلم خیلی وقته ندیدم
فالو شدی بفالو
از عمه ام بدم نمیاد
کارتون مورد علاقه هم پونی و میراکلس
فالویی فالوم کن
سلام تو به مهمونی من دعوتی این هم کارت دعوتت 💳 با کارت دعوت بیا لطفا دیر نکن اگه نیای ناراحت میشم اون جا منتظرتم، زمان مهمونی: پنجشنبه ۱۴٠٠/۸/۶ ساعت ۷:٠٠😊
۷ بعد از ظهر یا هفت صبح؟ چون من فوقش ساعت ۱۲ ظهر بیدار میشم اما بخاطر یه برونی تمام سعی ام رو میکنم
۷ بعد از ظهر😊
و اینکه چطور کارت دعوتم رو بیارم و بهت نشون بدم؟ چون این اولین مهمونی مجازی منه زیاد بلد نیستم
فقط زیر تست مهمونی کارتی رو که توی دعوت نامه بهت دادم رو کامنت می کنی، همین😊
میشه گفت از بس مامانم بهم گفته عین عمتی از عمم متنفر شدم 💔😂
داداش اسیدی😂😂
جواب چالش : من از عمم بدم نمیاد ازش متنفرمممم😑😑😂😂 کارتون رو هم که خودت میدونی