سلام ادرینا هستم و اومدم با پارت جدید داستانم😃
الیا:ثابت کنید و با لبخند شرورانه ای گوشی رو قطع کرد لیدی باگ:چیزه اخه نمیشه گه اینجا کت :شایدم بشه لیدی باگ:کت😐 کت نوار:چیه خب لیدی باگ:اما.... کت اصلا خودم ثابت میکنم و لباش روی لبام گذاشت که باعث شد نتونم ادامه ی حرفمو بگم لیدی باگ:در حد مرگ قرمز شدم و گفتم خب ..خب سوال بعدی کت نوار:بحثو عوض نکن باگابو بگو که دوسم داری لیدی باگ:😝 خوابشو ببینی پیشی کت نوار:پس این یو یوی عمه ی منه که بک گراندش منم؟
لیدی باگ:نگاهی کردم یویوم دست کت بود؟!با لکنت گفتم :یو..یویوم دست تو چیکار میکنه اصلا رمزشو از کجا اوردی کت نوار:رمزش اسونه کت نوار😌 لیدی باگ بدششش کت نوار: بگیرش و یویوش رو بالا ی سرش نگهداشت لیدی باگ:قدم بهش نمیسرسید هی داشتم میپریدم اما مگه میشد از این نردبون گرفتش کت نوار:تا نگی دوسم داری نمیدمش لیدی باگ:یه بار گفتم نظرم عوض شد اعلام میکنم دیگع کت نوار:نپیچون منو لیدی باگ:گفتم که اون موقع گفتم بعدا هر وقت نظرم عوض شد حتما میگم کت نوار:بگو لیدی باگ:دوستت دارم حالا یویومو بده کت کت نوار: نشنیدم لیدی باگ:کر نبودی که اونم شدی کت نوار:یه بار دیگه بگو لیدی باگ:از گونش بوسیدم که دستش یکم پایین اومد و یویومو گرفتم و زبون درازی ای به کت نوار کردم و نشیتم لیدی باگ:خب ادامه ی سوالا نادیا نادیا:اولین جایی که کت نوارو دیدی لیدی باگ:بین همین ساختمونی که هستیم و ساختمون بغلی پرت شدم روش تماس گیرنده ی بعدی رز!
رز:شما خیلی رمانتیکینننننن خب خب حالا بگید چطوری دقیقا چون من نفهمیدم یعنی چی پرت شدی روش لیدی باگ :گیری افتادیما کت نوار خب بیا انجامش بدیم و تکرار همون مدقعی که همو دیدن دیگه شمادیدد که نادیا :خیلی خب سوال... لیدی باگ:لطفا بریم بخش دوم این بخش خیلی سخته نادیا باشه بعد از مصاحبه...... کت نوار:هوم خوش گذشت باگابو لیدی باگ بای فعلا و رفت فردا در مدرسه: مرینت:حاضر شدم و به مدرسه رفتم تو راه مدرسه الیا رو دیدم و رز که بقل هم نشسته بودن منو که دیدن منو هم سمت خودشون کشیدن الیا:مرینت دیشب مصاحبه رو دیدی مرینت:چیز اره الیا :خیلی عالی بود همه ی مردم شهر دارن در موردش حرف میزنن لیدی باگ و کت نوار واقعا یک زوجن باورت میشه؟یو یویو ی لیدی باگ دست کت بود و رمزشم میدونست چه رمانتیککک
رز و اون کیس وسط برنامه واقعا واقعا رمانتیکههههه الیا:به نظرت با منم مصاحبه میکنن مرینت:نمیدونم شاید😂 الیا:خب خب بریم بچز زنگ خورد همین که پامو توی مدرسه گذاشتم جولیکا رو دیدم که شرور شده مرینت:انگار اسایش به من نیومده تیکی تیکی: دقیقا مرینت :اسپاتس ان از روی پشت بوما رد شدم و کت رو دیدم کت:دم به دیقه یکی رو شرور میکنه نمیگع الان دقیقا مدرسه ها باز شدن تا پامونو تو کلاس میزاریم برمیگردیم لیدی باگ:مدرسه وای نهههههه😭😭 کت نوار:چیشد باگابو مدرسه تو رو یاد چیزی میندازه؟
لیدی باگ:اره یاد امتحان شیمی که امروز دارم و هیچی نخوندم کت نوار:تقلب بدم بت؟ لیدی باگ:بی مزه همون موقع گوشیم که همون یویومه زنگ خورد الیا بود اگه جواب نمیدادم مشکوک میشد لیدی باگ:بله (الیا فک میکنه با مرینت تماس گرفته در ذمن الیا هویت مرینتو نمیدونه) اه این یویو هم که فقط برای من بدبختیه الیا:خوبی مرینت یکی شرور شده تو جالت خوبه؟کجایی امتحان شیمی رو که یادته لیدی باگ:اوه اره من خوبم من من گشنم بود رفتم یه ماکارون خریدم بخورم برا امتحانم فقط باید دعا کنم پایین ده نشم الیا:بعد از اینکه ماکارون رو خریدی بیا پیش ما لیدی باگ:نه چیزه پدرم به کمکم نیاز داشت رفتم پیش اون الان مگه نه پدر با لحن خواهش مامانندی نگاهی به کت که نظاره گر مکالمه ی ان دو بود البته صدا ی الیا رونمیشنید گفت پدر بگید به کمکم نیاز دارید کت نوار با صدایی که حداقل سعی میکرد کلفت ترش کند گفت:اره من الا خیلی به کمکت نیاز دارم عزیزم و بعد از خنده روی زمین افتاد لیدی باگ در.حالی که وانمود میکرد گوشیش انتن ندارد در حالی که انتن انجا عالی بود گوشی رو قطع میکند کت نوار:هوم که پس رفتی ماکارون بخری لیدی باگ:از اونجایی که شماره ی گوشیم و یویوم یکیه چی کار کنم خب کت نوار:شماره میدی؟ لسدی باگ:بشین بینیم باو و رفت تا شرور را شکست بدهد
خدافظ😂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)