My secret 1

سلام دوستان این داستان منه و من همشو خودم ساختم و از جایی کپی نکردم و کپی از داستانم هم ممنوعه د بگم که معنی اسم داستان 《راز من》 هستش امید دارم لذت ببرید

کای:من کای هستم و یه ۳ هفته ای هست که با دختر مورد علاقه ام میرا بهم زدیم😧😧

ببخشید اول از همه از این شروع کردم بزارید کامل خودمو معرفی کنم اسمم کای هستش و رنگ مورد علاقمم مشکی هست و پدر و مادرم و هم مردن یه

برادرم دارم به نام ریچارد و روی لیارا کراش داره و برای بنده هم دنبال یه دختر مناسب مناسب می گرده😒😒😒

زیاد باهاش کنار نمیام چون اون حواس پدر رو پرت کرد و باعث تصادف شد و پدر و مادر مردند ولی من و اون زنده مونیدم

بعدش زنگ زدیم پلیس و ما رو بردن و آدرس خونه رو دادم بهشون چون برادرم بلد نبودن بعدش پدر و مادرامون رو هم بردن بیمارستان ولی

پدر و مادرمان مرده بودن برای همین بردن و دفنشون کردن برای همین من ماشینمو روشن کردم برادر من مال خودشو و رفتیم......این داستان ادامه دارد

آنچه خواهید خواند: کای:ریچارد کجایی؟لیارا:باید قبول کنی مجبوری.ریچارد:نه.

خب دوستان تموم شد قول می دم فردا پارت بعدی رو وارد کنم

امید وارم لذت برده باشید