پرواز ابدی ۵

دوستان توی پارت قبلی گفتم که توی این پارت صحبت های آتنا و الکس و ... را درباره ی سارا و مولان می گیم . کامنت یادتون نره . این پارت صحیح غلطه به دلیل اینکه ما توی این پارت نیازی به گزینه نداریم . خب بریم سراغ داستان ...

از زبون راوی / آتنا و الکس ... درباره ی سارا و مولان این چنین شروع کردند ( دوستان من فقط اسم الکس و تافی رو یادم مونده وقتی + رو می زارم اون یکی حیوون صحبت می کنه ) :

آتنا : اونا قبلا پاک و معصوم و مهربون بودند ، اما الآن عوض شدند . بد جنس و بی ادب . تافی : من حس می کنم یه چیزی توی اونا تغییر کرده . الکس‌: البته با توجه به صحبت های تو .

+ من نظر شما رو نمی دونم . ولی خیلی عجیبه که دختر هایی به این باک و معصومی حالا به قول آتنا اینجوری بشن . شاید ... شاید ... الکس : شاید چی ؟ + شاید ... ( آروم گفت ) جادوی سایه و رجینا . الکس : آره ممکنه همین طور باشه . تافی : اما رجینا توانایی روح بد در افراد رو از دست داد

توانایی روح بد در افراد ، یک توانیی که ، روح هایی نامریی با توجه به مقاومت افراد داخل بدن انها می شوند . و اگر موفق بشن رجینا می تونه اون افراد رو کنترل کنه و به آنها دستور بده . بدون اینکه آنها شکایت کنن . مثل این می مونه که رجینا عروسک گردان و فرد عروسک باشن .

اتنا : این چیزی که گفتی یعنی چی ؟ الکس : یه روح ... آتنا : آهان . ولی خواهر های من خیلی قوی اند . چطور ممکنه روح روی اونا پیروز شده باشه ؟ وایساد . الکس : چی شد ؟ آتنا : اگر رجینا سعی کرده کنترل خواهر های منو به دست بگیره ، حتما باید تلاش کرده باشه که کنترل من هم به دست بگیره . اما من متوجه نشدم روحی داخل بدنم باشه یانه ؟ + درسته . چطور تو تونستی مقاومت کنی و

و خواهر هات نتونستن ؟ الکس : این معما خیلی سخته

تافی : من فک نکنم این یه معما باشه . شاید ... شاید این یه هشدار باشه . الکس : اوهوم . شما هم حسش می کنید ؟ درسته . این یه هشداره . ولی درباره ی چی ؟

+ معلوم نیست . اتنا تو چرا تو فکری ؟ آتنا : نمی دونم . اگه ... اگه خواهر هام یه هشدار باشن ... این ... ( با صدای نه خیلی بلند و نه خیلی آروم ) این می تونه یه تله باشه .

دوستان این پارت تموم شد و همین طور این صحبت درباره ی سارا و مولان

می بخشید کوتاه بود . من تمام سعیم رو برای داستانا می کنم . ازتون می خوام شما هم نظر بدین . ممنون خداحافظ