دوباره سلام به همگی.....حالتون چطوره؟!امید وارم که همیشع خوب باشین....خب بزنین بریم😁
فقط خدا خدا میکردم که حداقل نامجون هیونگ نباشه...هر سه تایی برگشتیم و با صحنه ای که دیدم سعی کردم که جلوی خندیدنمو بگیرم...
جیمین:کجا؟!🤨
جونگ کوک که سعی میکرد نخنده گفت:داریم...داریم میریم بیرون...
جیمین:میدونی که اگه نامجون بفهمه خیلی بد میشع...
تیهونگ:قرار نیست بفهمه.. بی سر وصدا میریم و میایم..
جیمین:حالا اگه من برم بهش بگم چی؟!😈
کوک:تو این کارو نمیکنی...
جیمین:چرا؟!میکنم جناب جئون😊
تهیونگ:اه جیمین اذیت نکن...دیگه خدا میدونه ما کی بتونیم بیایم اینجا...زود میریم و قبل شام برمیگردیم...
جیمین:اگه منم بیام...اونوقت این یه راز بین چهارتامون میمونه😉
تهیونگ:باشع فقط زود بیا...
من:میگم هیونگ حموم بودی؟!
جیمین:آره چطور؟!
من:اخه...اخه با حوله اومدی توی راهرو وایستادی...
تهیونگ و کوک دیگه نتونستن خندشونو نگه دارن و شروع کردن به ریز ریز خندیدن...جیمین یه نگاهی به خودش انداخت و تازه متوجه شد که با چه لباسی از اتاقش اومده بیرون...سریع رفت توی اتاق و فقط سرشو از لای در اورد بیرون...
جیمین:صبر کنین تا لباس بپوشم...اکه بدون من برین همه چیو میزارم کف دست نامجون...دیگم باهاتون حرف نمیزنم...
اینو گفت و درو بست...
تهیونگ:را...حت..باش😂😂
من:اروم...الان بقیه بیدار میشن بدبخت میشیم🤣
کوک:وایی دل درد گرفتم😄
بعد از اینکه جیمینم آماده شد سوار آسانسور شدیم تا حداقل قبل از اینکه کسی بفهمه از هتل بریم بیرون...جیمین طوری وانمود میکرد که انگار اصلا اتفاقی نیوفتاده اما کوکی هنوزم نمیتونست جلوی خندشو بگیره....از هتل اومدیم بیرون و همینطور خیابونو تو آخر رفتیم...
جیمین:خب کجا میریم؟!
تهیونگ:بریم میخوام عکس بگیرم...
کوک:بریم کنار برج ایفل مثل دفعه قبل عکس بگیریم دیگه.....
حالا خوبه قبلا اومدن اینجا ولی بازم اینقدر ذوق زده بودن...نمیدونم دقیقا کجا بودیم اما برج خیلی واضح دیده میشد..بخاطر همین چشمی مسیرو پیدا کردیم و وقتی رسیدیم تهیونگ قبل همه گوشیشو در اورد و شروع کرد به عکس گرفتن...از خودش..از جونگ کوک...بعد جیمین و خودش...عکس چهارتایی..سه تایی دوتایی....بهرحال هر مدل عکسی که فکرشو بکنین گرفت...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
48 لایک
پارت 48 و 49 خیلی خوب بود😭💔پارت بعدی کی میزاری؟؟؟
سوین چرا نمیاد؟
اگر میخوای اینجا ادامه ندی بگو حداقل
به خدا گناه داریم ماهم
من از پارت اول داستانت دنبالت میکردم
الان حداقل ۵ یا ۶ روزه منتطرم
چون خیلیامون تل نداریم😪
اگر میشه یه جای دیگه مثل یه وبلاگ یا اپارات ادامه بده حداقل اونجا رو هممون داریم🙃
اگر موافقی بگو
پارت 45 اومده
چرا هرچی میزنم کانالی به اسم new member
پارت ۴۶ رو هم خوندم عالی بود😐💔🔪
مرسی🥰
وای سوین هر دو پارت عالی بود(45و46)تروخدا بعدی رو زودی بزار 😭😭😭😭😭🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏خواهش میکنم
فکر کنم گزاشتم..
اره ۴۷ رو گزاشتم😊
اره الان رفتم خوندم مرسی
اسم گروهت داخل تل چیه
new member
هیچی یافت نمیکنه مطمعنی درست ؟؟
چرااااا😥
چرا دنیا داری با من این کار رو میکنی؟😥
تل ندارم😥😐
پارت بعد کی میاد اینجا؟😥
همون حدسی که همه زدن منم میزنم😂
زیاد طول نمیکشه🙂
پارت ۴۵ رو خوندم عالی بود فقط بستنی شکلاتی با شیر موز من زیاد خوردم و چیزیم نشده😐💔🔪🔫
من خودم یه بار خوردم دل پیچه گرفتم😂بعد اون از ترسم هیچ وقت دوتاشو باهم نخوردم...بعدشم دیگه اینا ۴ ۵ باز خوردن😂
و و و و و بلخره تونستم جوین بشم
هزار تا کار کردم تا تونستم عضو بشم
اوکی سد
ایووووووولللل
عه چقدر خوب...امشب پارت بعدی رو اونجا آپ میکنم...منتظرش باشین😈
ایول😈😈
این دفعه دومه ک کامنت میدم و منتشر نمیشه
اقا داستانت خعلی خوبه
فقد اینکه من هر کار میکنم نمیتونم جوین بشم تو کانالت
احتمالن لینکش مشکلی داره
بعد میخاستم بدونم اگه برات وقت نمیگیره من ایدیمو بدم بت تا عضوم کنی
چون با اکانتای دیگم هم امتخان کردم ولی نیومد دارم دق میکنم
اگه ایدیمو بدم میتونی عضوم بکنی؟
مرسی عزیزم....مشکلی نداره اکانتت رو بهم بده خودم اوکی میکنم🙂