ادرینت 3، امیدوارم خوشتون بیاد....
کاگامی رو دیدم که ادرین سفت بغل کرده بود...از دید ادرین.کاگامی خیلی ناراحت بود.میگفت مادرش مریض شده.یهو منو سفت بغل کرد.گفت یکم دلداریم بده.من با مرینت قرار داشتم.فقط تونستم بگم هیچی نمیشه.یهو مرینت و دیدم.اونور وایستاده بود و به ما زل زده بود.وایی گند زدم.الان فکر میکنه بین منو کاگامی چیزی هست.دستش یه کادو بود.بهش زل زده بودم اونم همینطور.یهو دیدم اشک ریخت از چشماش.و همزمان کادو از دستش افتاد...
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
یا خدااااا
Mفقط بعدی رو سریع بفرست و دمت گرم