زندگی تلخ و شیرین ۱۱

& هوفف بلاخره بعد از یک ساعت این کاملود رو مخ رفت😒..بوی ماکارون کل عمارت رو گرفته بود اوممم😋 منم مثل بچه های دوساله رفتم و روی میز نشستم (منظورش روی صندلی میز 😐) و دستامو گذاشتم زیر چونم😍😂 💚مری... من ماکارون میخوام😋🍪. 💗باشه پسر گلم صبر کن بچینم تو بشقاب بهت بدم😂. &یهو دخترا زدن زیر خنده منم چون دیگه جذبه و خشونت قدیم رو‌نداشتم همراهیشون کردم😂. 💗: بفرمایید سرورم😁 💚:ممنون بانوی من😄. & خیلی تندتند میخورم، من حدود ۱۵ماکارون خوردم و بقیه فقط ۷تا😁. 💚سلینا بازم بهم بده. 💛چشم سرورم. 💗نخیر وایسا ببینم... اونا رو هم بزار برای شب همه رو داره الان میخوره😑. 💚سلینا این یه دستوره. سریع بیار 😋 💗 بسه دیگه الان دل درد میگیری. 💚نه دل درد نمیگیرم... سلینا بیار..(بیچاره سلینا بین این دو تا گیر کرده) 💛بفرمایید سرورم. &وای چقدر چسبید بهم ...خیلی وقت بود اینطوری شیرینی نخورده بودم 😋. & دیگه شب شده بود و داشتم می رفتم بخوابم که از اتاق ادرین صدای ناله شنیدم . 💗آدرین!!چی شده؟ 💚 مرینت دلم...دلم درد میکنه...آخخخ 😖 💗بله دیگه گفتم اون همه ماکارون نخور بعد که شام‌خوردی و بعدشم نسکافه 😐😑 💚 واییی...دلمم...😖 *مثل یه کرم دور خودش میپیچید که یهو بلند شد و سریع رفت سمت دستشویی ... ‌💗....

(بچه ها یادم نمیاد کجا بودیم بخاطر همین از اونجا شروع میکنم که ادرین مثل کرم به خودش میپیچید و یعدفعه سریع رفت دستشویی و مرینت میگه‌...) 💗آدرین حالت خوبه؟ 💚 بهتر از این نمیشم😲😷‌..اااااااآااا(مثلا داره بالا میاره...😛). 💗خوبه همینطور هرچی که خوردی رو بیار بالا تا منم برم یه قرصی شربتی دارویی چیزی پیدا کنم بهت بدم... 💗سابرینا.. سابرینا... 💜 بله ..بله؟ چیه؟ 💗میدونی برای دل درد و حالت تهوع چی خوبه؟ 💜اره ....بیا اینو وقتی سلینا حالش بد شد دکتر بهمون داد هم ضد تهوع هست و هم مسکن.. 💗ممنون. 💗آدرین..آدرین کجایی؟ 💚کجام؟ ...دستشوییم دیگه لس آنجلس که نرفتم😒. 💗باشه بابا بد اخلاق... بیا اینو بخور خوب میشی😒. 💚ممنون. * دارو که خورد اروم تر شد و کم کم به خواب رفت...منم دیگه رفتم تو اتاقم خودم رو ولو کردم رو تخت و پیش پیش لا لا «فردا صبح » *صبح که بیدار شدم رفتم پایین و با سلینا و سابرینا پنکیک درست کردیم و بعدم رفتم بالا تا آدرین رو صدا کنم و باند دستش رو عوض کنم. 💗آدرین...ادرین پاشو دیگه..نمیدونم چطوره که این شاهزاده انقدر خوابالو و تنبله..پوفف بلند شووووو... 💚اه چیه؟ 💗بلند شو دیگه باید صبحونه بخوری و بعدم آماده شی بری ه.م.س. ر آیندت رو انتخاب کنی😢 💚نمیخوام برم من ه.م.س.ر آیندم رو انتخاب کردم😠. 💗اونا که منو قبول نکردن پس باید یه دختر ی که پرنسسی و اشرافی باشه رو انتخاب کنی بعدم نخواب که باید صبحونه بخوری ... 💚 به د.ر.ک که قبول نکردن ...باشه بابا بیدار شدم اه😤. 💗 خب یه لحظه بشین اینجا تا باند دستت رو عوض کنم. * اومدم باند دستش رو عوض کنم که وقتی از زیر پتو در اومد خشک شدم و سریع روم رو کردم اونور

💗آدرین ..دکمه لباست چرا بازه؟ 💚 خب دیشب گرمم شده بود ..بعدم اشکالی نداره که جلوی تو اینجوری باشم ...خیر سرم تو ن.ا.م.ز‌د.می(پروو) 💗هنوز که نشدیم...لباست رو درست کن سریع . 💚نمیتونم که با یه دست بانوی من اون دستمم هنوز درد میکنه . 💗ای خدااا ...باشه بابا وایسا ببندم 💚عااا این شد . *لباسش رو درست کردم و باند دستش رو هم عوض کردم و با هم رفتیم پایین و صبحونه خوردیم. & بعد از صبحانه اماده شدم و به اجبار رفتم به قصر ...😠😠😤😤. وقتی رفتم داخل همه بودن که...

(بچه ها این سومین باره دارم این صفحه رو مینویسم هی خطا میاره) & وقتی رفتم داخل همه بودن که با دیدن من همه سراشون برگشت(٪وزرا .. 👸ملکه و 👺پادشاه «علامت پادشاه رو باش😂) 💚سلام😒. ٪سلام شاهزاده..... 💚چیه چرا به من زل زدین؟😑 ٪ببخشید (الان میره اتاق ملکه) 👸ادرین خوبی؟ 💚بله به لطف شما عالیم😢😒 👸چرا اینجوری صحبت میکنی؟ من مادرت هستم. 💚چجوری صحبت کنم؟ وقتی که میدونید من دختری رو که دو.س.ت داشتم رو انتخاب کردم و بعد شما میاین برای من جلسه انتخاب دختران اشراف زاده رو میزارین هه😢😒 👸من و پدرت به این جلسه رضایت نداریم چون میدونیم تو هر کسی رو انتخاب نمیکنی و کسی رو که واقعا برازنده و لیاقت تو رو داشته باشه و همینطور ع.ا..ش..ق.ش باشی رو انتخاب میکنی و ما هم میدونیم که اون کسی که تو انتخاب میکنی مناسب تو هست😘 💚پس چرا جلسه رو به هم نزدین؟...مثلا شما از همه قدرتمند ترین هه😤 ...یه دقیقه صبر کن ببینم...شما الان چی گفتین؟ ...یعنی شما راضی هستین که من و مرینت باهم باشیم؟😮😃 👸نمیتونستیم جلوی همه وایسیم😢😔 ...بله راضی هستیم که تو با مرینت باشی...فردای اون روزی که تو رفتی منو پدرت فکر کردیم که اون مناسب تو هست یا نه در مورد رفتار و اخلاقش فکر کردیم...و وقتی تحقیقات لازم رو انجام دادیم فهمیدیم که شما دو تا به درد هم میخورین

💚یعنی شما حتی با خدمتکار بودنشم مشکلی ندارین؟😃 (هوففف چقدر سوال میپرسی حتما مشکلی ندارن دیگه اه) 👸نه اون یه دختر اصیل و اشرافی هست...حتی اگه از اونم بگذریم اون خیلی مناسب هست و همه اداب و میدونه و خیلی هم با شخصیت هست . 💚یعنی چی؟؟ اشراف زاده؟... مادر برای اینکه آبروی شما نره میخواین بگین اشراف زاده؟ هه براتون خیلی متاسفم😔😒😤😠 👸نه اینطوری که تو فکر میکنی نیست(بچه ها الان من امتحان دارم و دارم برای شما مینویسم) ...مرینت واقعا یه اشراف زاده هست . 💚مادر کامل بگید دارید منو گیج میکنید(با صدای بلند) 👸اروم تر بیا بریم توی اتاق پدرت بهت میگم باشه(بچه ها ببخشید این صفحه کم بود همین الان امتحانم شروع شد و الانم باید برم چون وقتم کمه ولی صفحه بعد بیشتر مینویسم)

👸هیسس اروم تر ...بیا بریم تو اتاق پدرت تا بهت بگم (الان رفتن تو اتاق گابریل) 💚خب حالا بگید😒 👸خب ..ما همین دیشب فهمیدیم که مرینت دختر وزیر دفاع پدر هست که ۱۹ سال پیش توی جنگ کشته شد. 😔 💚چی؟؟ولی اون پدر و مادر داره..یعنی داشت اونا چند ماه پیش مردن. 👺آدرین انقد چی چی نکن میام میزنم تو دهنت ها (اوه اوه پدر عصبانی میشود😂) 💚خب کامل بگید که من هی نگم چی😑 👺بزار میگم...امیلی خودم ادامش رو میگم . ادرین ، .وزیر دفاع سابق اقای تام دوپن همونجور که مادرت گفت ۱۹سال پیش توی جنگ کشته شد و ه.م.س.ر.ش هم چند ماه بعد به دنیا اومدن دخترش مرد...تام دست تنها و بزور دخترش رو به یک سال رسوند ....وقتی جنگ شروع شد خانه های زیادی بر اثر انفجار و اتش ، سوختن که خونه ی وزیر دفاع هم جزو اونا بود که دخترش به همراه خدمتکارش تو خونه بودن😲😩 وقتی وزیر دفاع این خبر رو شنید بعد از خاموش شدن اتیش داخل خونه رفت اما بجز ج.ن.ا.ز.ه سوخته خدمتکار و پتوی سوخته دخترش...چیزی پیدا نکرد😢 (بچه ها ببخشید این صفحه کم بود خیلی زیاد نوشتم اما همش خطا میومد مجبور شدم دو باره از اول بنویسم)

👺وزیر دفاع وقتی فهمید ،کل خونه رو بعد از خاموش شدن آتیش گشت اما بجز ج.ن.ا.ز.ه سوخته خودمتکار و پتوی سوخته دخترش چیزی پیدا نکرد. وبرای انتقام دخترش رفت و فرمانده دشمن رو کشت و پادشاه اونا رو زخمی کرد که گیر افتاد و ...کشته شد😔 👸بقیه رو من میگم...ما همون روز اولی که اومده بود اینجا بهش شک کردیم چون خیلی شبیه مادرش سابین بود. و برای همین گفتیم که دربارش تحقیق کنن. تا ابنکه دیشب گفتن که یکی از همسایه های پدر و مادر مرینت که خیلی با هم صمیمی بودن گفته که اونا مرینت رو در زمان جنگ پیدا کردن و چون فرزندی نداشتن اونو بزرگ کردن و اسم و فامیلش رو از روی گردنبندش فهمیدین(اینجا من باید یه توضیحی بدم: اسم خانواده ای که مرینت رو بزرگ کردن اندرسون بوده و وقتی که مرینت بزرگ شدیعنی تقریبا ۱۳سالش ، بهش گفتن که پدر و مادر واقعیش نیستن و پدر و مادر واقعیش یکی دیگن و اسم اصلیش مرینت دوپن چنگ هست نه اندرسون و مرینت هم ترجیح داده که اندرسون باشه پس دیگه خودش رو مرینت اندرسون معرفی کرده) 💚یعنی اون یه اشراف زادس و برای همین رضایت دادین؟ 👺نه اصلا اینطور نیست ما قبل از اینکه بفهمیم راضی شده بودیم و به وزرا و پادشاهان دیگه هم گفته بودیم ولی اونا گفتن باید با یه اشراف زاده ا.ز.د.و.ا،ج کنی😤. 👸ادرین الان هم سریع برگرد عمارت خودت و ماجرا رو برای مرینت تعریف کن و لباس مناسب بهش بده و بیارش اینجا تا کسی نتونه حرفی بزنه و تو رو وادار به از.د.و.ا.ج با کسی بکنن😊 💚مامان ..بابا ..عا.ش.ق.ت.و.نم 👋😘😍 &سریع از اتاق دوان دوان زدم بیرون و داشتم از قصر خارج میشدم که....(خب دیگه تموم شد امیدوارم تستچی قبول کنه بای بای😍👋😘)