جولیا پارت2

وقتی کلاس معجون سازی تمام شد اسنیپ به من تمرین اضافه تا تمام مواد معجون راستگویی را در یک صفحه 40 سانتیمتری بنویسم و درباره ی سنگ قمر هم به اندازه 30 سانتیمتر تحقیق کنم دوست صمیمی من کتی بل است اما هری هرماینی و رون را هم ذوست دارم ولی چون احساس مزاحم را بینشان می کنم معمولا با کتی و گربه ی زیبایم مارمالاد می کنم

امروز تمرین کوییدیچ دارم البته تمرین برای ازمون کوییدیچ بخاطر رفتن یکی از اعضای گروه قرار است یک تمرین با هری و جینی و رون داشته باشم تا بتوانم برای امتحان به جای الیشیا بازی کنم(در این داستان برای من سال سوم است اما در داستان واقعی سال هفتم هری در هاگوارتز )

بعد ازتمرین تونستم حداقل 5 گل به رون بزنم وقتی به سالن اجتماعات برگشتیم همه شام را خورده بودند و ارام ارام به خوابگاه ها می رفتند تا اینکه من کتی هری رون و هرمیون فقط در سالن اجتماعات بودند هرمیون درباره ت.ه.و.ع با کتی صحبت می کرد هری و رون در حال نوشتن تکالیف تغییر شکل بودند که ناگهان یاد تکالیف اسنیپ افتادم

ولی دیگر دیر می خواستم زود تر به تخت خواب بروم تا تکالیفم را صبح زود انجام بدهم صبح وقتی از خواب بیدار شدم ساعت 6 صبح بود و هنوز کسی بیدار نشده بود رداهایم را پوشیدم و به کتابخانه رفتم کتابی را درباره شجرنامه ی خانوادگی پیدا کردم و دنبال تعریف شجرنامه (برای کلاس تاریخ جادوگری)که ناگهان چشمم به شجرنامه ی هری خوردناگهان کتاب از دستم افتاد......