پلوتو؟

این چنین شروع میشود داستان ما...

سالیان سال پیش، در آسمانها، جایی که آدم ها نبودند، 9 نفر باهم صمیمی بودند. ان 9 نفر روزانه با یکدیگر ملاقات میکردند و می گفتند و میخندیدند. شاداب بودند. آنها هر کدام استعداد های خاصی داشتند. استعداد هایی که هیچکسی نمیتوانست داشته باشد. یکی شان بلد بود گردباد درست کند. دیگری میتوانست یخ بسازد. اما همه ی آنها ویژگی های مشترک داشتند و این باعث صمیمیت آنها شده بود.

اما یک روز، اتفاقی ناگوار رخ داد. دیگر همه چیز مثل قبل نبود. رازی مهم برملا شده بود. بقیه متوجه شده بودند که یکی از آنها چند ویژگی را نداشت! وای! چه مصیبت دهشتناکی! این اتفاق باعث شده بود دیگران او را طرد کنند، اورا مسخره کنند و به او بگویند سیارک... او بالاخره چند دوست را پیدا کرده بود اما دوباره تنها شد.

ان شخص طرد شده پلوتو بود. آن سیاره ی طرد شده ای که دارد از منظومه شمسی میرود تا برای خودش دوستی پیدا کند...