سلام اینم پارت ۶ ، یه چند تا عکس خنده دار هم گذاشتم . امیدوارم خوشتون بیاد .😂😇💜👋 کامنت و نظر بگذارید لطفا
از زبان جین : اوففففف .... نزدیک بود لو بریم . ا/ت : راستی توی کره بچه ها وقتی میرن مدرسه توی چی کتاباشون رو میبرن ؟ تیهونگ : کیف 😂 ا/ت : میدونم م ولی من کیف ندارم. تیهونگ : توی مدارس کره روز اول مدرسه به دانش آموزان کیف هاشون رو میدن و همه شبیه همن 😂🙂 ا/ت : آهان ، فهمیدم ، باش 😇
از زبان ا/ت : وقتی سوار ماشین کمپانی شدیم . جونگکوک شرع کرد به توضیح دادن . کوکی : ببین ا/ت امروز چون روز اوله با ماشین کمپانی میری مدرسه و با ماشین کمپانی بر میگردی ، اما بقیه روز ها پیاده میری مدرسه و برای برگشتن به خونه ، یک ایستگاه نزدیک مدرستون هست سوار اون میشی و دومین جایی که توقف کرد پیاده میشی که از همون جا یک خیابون بیای بالاتر خونه رو میبینی . 😉
خواهر ا/ت : چرا به ا/ت میگین اما به من نمیگین ؟ کوکی : ناراحت نشو ، چون ا/ت بزرگتره اول به اون گفتم تا با هم برین و بیاین ، خوبه ؟ خواهر ا/ت : اممم ....... باشه 😁 کوکی : 😄😄 راننده ماشین : خب رسیدیم .
ا/ت : خدافظ همگی ، آبجی بیا بریم . خواهر ا/ت : صبر کن ، اومدم . از زبان ا/ت : از در مدرسه که وارد شدیم انقدر مدرسه قشنگ بود که فکر کنم هیچ دانشگاهی توی ایران هم به این زیبایی نبود 😅😂
سمت راست و چپ مدرسه درخت هایی بود که بعضیاشون شکوفه های سفید داشتن . و یه عااااالمه دختر و پسر که وارد مدرسه میشدن . 🚶♂️🚶♀️ من و خواهرم چون هیچ جایی رو نمیشناختیم ، دست همدیگرو گرفتیم تا گم نشیم 😀😀. وارد خود مدرسه که شدیم یک راهروی خیییییلی بزگ بود که همش کمد فلزی داشت که احتمالا مال بچه ها بود .
روی دیوار یه برگه ی بزرگ بود که روش اسم بچه ها و کلاساشون نوشته شده بود . یکم جلوتر کلاس ها جدا میشد و منو خواهرم مجبور شدیم فعلا با هم خداحافظی کنیم . من رفتم دم در کلاسم و قبل از ورودم به کلاس بهم یه کیف دادن و گفتن سال خوبی داشته باشی و گذاشتن برم . تمام پسرای کلاس بهم زل زده بودن .
یکی از دخترا بهم اشاره کرد و گفت : تازه واردی نه ؟ ا/ت : آره _ خوش اومدی به مدرسه 😊 از زبان ا/ت : بقیه هم بهم خوش آمد گفتن . یکی از پسرا بلند شد و رو به من گفت : مطمئنی کلاست رو درست اومدی ؟ ا/ت : بله ، چطور ؟ _ آخه خیلی ریزه میزه ای و قد و قوارت نمی خوره هم کلاس ما باشی . ا/ت : من درست اومدم روی کارتم نوشته . اون پسر دیگه ساکت شد و همون دختری که اول از همه باهام حرف زده بود به یه صندلی خالی اشاره کرد و بهم گفت که میتونم اونجا بشینم .
وقتی نشستم همه ی دخترا اومدن دورم و ازم سوال میپرسیدن . _ از کدوم مدرسه اومدی ؟ 😃 ا/ت : من از ایران اومدم .😊 _ ایران ؟ یعنی از یه کشور دیگه اومدی ؟ اما خیلی شبیه کره ای ها هستی 😇 نمیشه تشخیص داد که خارجی هستی . از زبان ا/ت : از اینکه بهم گفته بود خارجی ذوق کردم 😂
_ اسمت چیه ؟ ا/ت : ا/ت هستم . 🙂 _ اسم من ته بیون هست. از آشنایی باهات خوشبختم . 😄 ( همون دختره که اول باهام صحبت کرد . ) _ منم دوست ته بیون ، لی کیم هستم . منو لی صدا کن . 😜 ا/ت : از آشنایی باهاتون خوشبختم ته بیون و لی 😊☺
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام عاشقانه نیست؟ با بی تی اس
چرا هست ، چطور ؟
ممنون😊