های گایز 😄👋 حرفی ندارم . برید بخونین 🥰💜
از زبان ا/ت: با سرعت رفتم داخل اتاق پرو . انقدر استرس داشتم ولی از خوشحالی بود. که قراره برای اولین بار یه فرم مدرسه کره ای که دامن داشت رو بپوشم . یکمم جلوی اعضای بی تی اس خجالت میکشیدم 😐. ولی خب چاره ای نبود . باید زود تر میرفتم ، چون جین از پشت در گفت : دختر رفتی لباس بپوشی ! یا لباس بسازی ؟! بعدش صدای خنده ی پسرا اومد 😂😂. منم پوشیدم و آروم در اتاق رو باز کردم .
شوگا : شاهزاده ی سه بوم وارد میشود 😄😂 از زبان ا/ت : جیمین و جین بلافاصله شروع کردن به دست زدن و منم داشتم از خجالت آب میشدم . یه دفعه خواهرم ادای شوگا رو در آورد ( فکر کنم بدونید منظورم چیه ، چون معمولا توی دعوا با دوستا مون اینکارو زیاد میکنیم 😐😂 )
بعد شوگا هم کم نزاشت و زد پس کله خواهرم 😑😂 البته آروم 😁 خواهرم هم ساکت شد . 😑 ولی شوگا عذر خواهی کرد و خواهرم گفت به شرطی میبخشتش که عصر نخوابه و باهاش بازی کنه 🤨🙄 شوگا هم خیلی جوش آورده بود اما چیزی نگفت 😂
ا/ت: خب ، تا کی میخواین اینجا وایسین ؟ من میرم لباسمو عوض میکنم تا برای خواهرم لباس بگیریم .😊 از زبان ا/ت : بعد از اینکه اینو گفتم رفتم و لباسمو عوض کردم و فروشنده فرم خواهرم رو داد . خیلی تو اون لباس خوشگل شده بود ، ولی غرورم اجازه نمی داد ازش تعریف کنم 😂😂 پسرا ازش تعریف کردن و کلی نظر راجبه دوخت لباسشو و اینجور چیزا دادن تا بلاخره تصمیم گرفتیم برگردیم . 😂😂😐
وقتی رسیدیم کمپانی خواستیم پیاده شیم که دیدیم خواهرم خوابیده در حالی که قبلش به شوگا اخطار داده بود که بیدار بمونه تا باهاش بازی کنه😐😐 جیهوپ چون آخرین نفر بود خواهرم رو بغل کرد و آورد داخل خونه . 💫 گذاشتش رو تخت و رفت wc 😐😂
بعد دیدم شوگا با گوشیش اومد بالای سر خواهرم و شروع کرد به فیلم گرفتن و توی فیلم گفت که : خواهر ا/ت من خواستم باهات بازی کنم ولی چون تو خوابی خودم هم میرم بخوابم . و یه چند باری صداش زد ولی خواهرم بیدار نشد . ا/ت: واقعا اینکار لازم بود ؟!😐 شوگا : بلی 😐 مدرک لازم بود، حالا برو بیرون میخوام بخوابم .😬 ا/ت : ولی خواهرم رو تخته که . شوگا : اشکال نداره ، جا واسه هر دومون هست .😶 ا/ت: باشه پس .
از زبان ا/ت: منم رفتم تو اتاق جین ( میدونین که ا/ت توی اتاق جین میخوابه🙃 ) و مستقیما خودم رو پرت کردم رو تخت . جین : یکم آرومتر دختر ، فنر های تخت پوکید .😑 ا/ت : باشه ..باشه🤣😂 از زبان جین : توقع داشتم مثل همیشه دوباره شروع کنه به حرف زدن و ازم بخواد که براش جوک بگم ، اما دیدم فرم مدرسش رو محکمممم توی بغلش گرفته و مچاله کرده و کز کرده ، انگار چیزی اذیتش میکرد . 🙁😕 جین : امممم......چیزی شده ؟ ناراحتی ؟ بگو ؟ مدرست رو دوس نداری ؟ از زبان جین : وقتی ازش پرسیدم که چی شده ، جوری نگام کرد و بغض کرده بود که گفتم الانه که بزنه زیر گریه ،😓😞🥺🥺🥺😭 دلم واسش سوخت .
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی قشنگ بود 😍💜💕
اما لطفا کمی زیاد بنویس😚🙃
پارت بعدی رو زود بذار☺😊😘
باشه دفعه بعدی بیشتر مینویسم 😇
واییییی..مثالی بود دختر.😋💜🌺💦
عالی بود مثالی نبود...کیبوردم عوض کرد ببخشید😅😅😅
اشکال نداره پیش میاد 😇 ممنون😁
عالییی بود💜پارت بعد رو زودتر بزار
باشه😉
سلام عالی بود اما عاشقانه نیست؟
چرا عاشقانه است ، چطور ؟
ممنون 🙂