از زبون فلیکس: فردا صبح که پاشدم یکم با ادرین صحبت کردم که یهو خانم کرلنته اومد تو اتاقمون هانی: بچه ها میخواین یه سر به کلیسا ی شهر بزنیم ؟ لایلا گفت: من که میام ادرین؟ گفتم: بله منم میام و با خانم کرلنته بدون ناتالی رفتیم کلیسا توی کلیسا: هانی: خب بچه ها اینجا بر این باورند که ساعتای ۳ و ۴ صبح ارواح توی کلیسا مشغولن و اینکه اینجا بهترین جا برای احضار روحه گفتم: واو لایلا: پس یعنی مردم اینجا میان برای احضار روح؟ هانی گفت: بله و اشاره کرد به چندتا شمع که روی زمین بودن و گفت: این شمع ها برای افراد پولدار اینجا هستن اونا این شمع ها رو مقدس میدونن و در یه سالونی رو باز کرد که پر از تار عنکبوت بود هانی: خب اینجا جایی هستش که میخواستم نشونتون بدم فقط حیف که زیادی کثیف شده گفتم: اگه بخوای ما میتونیم اینجا رو تمیز کنیم لایلا: آره ادرین راست میگه هانی : واقعا؟ گفتم: آره بعد اون بهمون دوتا جارو داد و یه جارو ام خودش دستش گ.ر.ف.ت و گفت: خب بیاین تمیزکاری کنیم و شروع کردیم به جارو کردن اونجا
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
پارت 27 کو پس؟
نیومده بود تا اون موقع بعد پارت ۳۳ میتونی پیداش کنی
باشه
❤️❤️❤️
❤❤❤❤
لایک لایک لایک لایک لیدی باگیا بخونیددددددد عالیی
ممنون💖💖💖
بعدیییییییی
ببخشید این چند روز سفر بودم و اونجا آنتن نداشت امروز برگشتم خونه پارت بعدم هم تو صفه❤️
ایشالا خوش گذشته باشه😃😃😃
هوراااااااا🥳🥳🥳
مرسی بله خوش گذشت😊😘 منم امیدوارم تو هم بهت خوش گذشته باشه تو این چند روز ❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️💗💗💗💗💗🌸🌸
💖💖💜💜❤️❤️
و حالا پارت بعد اومد
پارت بیست و هفت نیست😭
هنوز تو صفه نمیدونم چرا منتشر نمیشه😫 اگه تا شب منتشر نشد یکی دیگه ازش مینویسم😘😘😘😘