از زبون ادرین: شب شد رفتم تو تختم ولی خوابم نمی برد یکمی هم چشمام میسوخت😣 آروم گفتم: پلگ...پلگ بیداری؟ پلگ گفت: نه😒 گفتم: پس چجوری حرف میزنی ؟🤨 گفت: یکی از جادوی کوامی هاست😒 گفتم: واو 🤩که از جاش بلند شد و تو هوا معلق شدو گفت: خر کدوم موجودی آخه تو خوابم میتونه با بقیه حرف بزنه🙄😠؟ گفتم: ببخشید☹️ گفت: حالا چی می خواستی بگی؟ گفتم: می خواستم بپرسم که بنظرت اممم...برم به جشن😅؟ گفت: آره 😒گفتم: ولی میترسم😖 پلگ: از چی؟🤨 گفتم: از اینکه اون یکی رو داشته باشه و منم خب....گفت: آره آره میدونم حسودی میکنی و ناراحت میشی 😒گفتم: دقیقا و از جهت دیگه اگه نداشته باشه کسی رو خب من باور نمیکنم اون بهم پیشنهاد رقص بده یا اصلا باهم برقصیم😄 و اینکه نمیخوام تنها بمونه😖 گفت: خب از نظر من که برو ولی باز تصمیم توعه و دوباره رو تخت کنارم دراز کشید که یهو...😨
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
33 لایک
عالی 👌🏻
عجب مامان ساده ای داره خیلی راحت بهش گفت میتونی نری مدرسه 😶
مرسیی💞
والا منم همچین مامانی می خوام😂
پاریس ها چای میخورن🤔
اره
من سفر کردم به پاریس دیدم که چایی میخورن
عجب پس فقط ما نیستیم که همیشه خدا چای میخوریم😂
و اگه یادت باشه تو میراکلس بیداری اولش که مرینت داشت شعر میخوند اون گارسونه براش چایی ریخت
😂😂
البته من معمولا قهوه میخورم😂
من شبا میخورم که وقتی رمان میخونم خـابم نبره😂😂😂
البته یواشکی که اخرش لو میرم🤣
نه دقت نکردم به چای خوردن ولی خوب بود اخرش هویت بر ملا شد از دست جرمی تو قسمتی نکرد ولی یه بنده خدای انجام داده فک کنم از ما بیشتر هیجان داشته😂😂😂
منم چهارشنبه میخورم یواشکی
پنجشنبه نه چون همیشه میریم خونه ی مامان بزرگم از ساعت ۸ تا ساعتای ۳ یا ۴ صبح و بابام هم قهوه درست میکنه
و آره خودش بیشتر از ما هیجان داشت😂😂
بنده خدا اونم از جرمی اعصبانی بود من میگم همین اقا ادامه فصل 5بنویسه راحت تو فصل جدید هویت لو میره هر کی موافقه بگه بله😂😂
عالی واقعا از دست کاری پلگ خندم میگیره کپ کارتونه😂
😂😂
عالی
مرسییی
فردا مینویسم🥰
اون "در" تصادفی بود😅😅
عالیه پارت بعددددددد در💙❤️💗💙
مرسی 💖💖
واااااای عااااالی بوووووود😆😆😆😆😆😆😆😆😍