یک روز جمعه با من

سلام خوش اومدید به یه ولاگ روز جمعه با من امیدوارم قشنگ باشه

خب اول اومدیم بیرون که ناهارمون رو تو پارک یا فضای سبز بخوریم و رفتیم که یه جا خالی پیدا کنیم. و تقریبا همه جا ها پر بود ولی بعد از دو ساعت گشتن یه جا پیدا کردیم😂🤝

خب بعدش من رفتم یه عالمه عکس قشنگ از منظره و خودم گرفتم که به نظرم خیلی خوب شد بعد هم رفتم کمک مامانم که ناهار رو درست کنیم

اینم از غذامون که گوجه ها رو من سیخ زدم😎 و بعدش به طور خیلی ناگهانی سوپرایز شدیم و فامیل دیدیم 🤔😔 و خب دیگه اونا هم اومده بودن و غذاشون رو درست کردن

این هم از غذا که در حال آماده شدن بود 😂🤝 و خب آماده شد و ناهار خوردیم جاتون خالی خیلی هم خوشمزه بود و بعدش کلی پیاده رفتی کردم و یه عالمه دیوونه بازی دیگه طوریکه آبروم جلو مردم رفت😂😭 بچه ها عکسه نمیومد به جاش از برنج گذاشتم😭

اینم عکس از سایه خودم که به نظرم باحال شده بود و خب بعدش شب شد و باز هم عکس گرفتم انقدر عکس گرفتم حافظم پر شد😂💔 و بعد با داداشم تنیس بازی کردم و همینطور با یه آدم رندوم😭💔 و خب خوش گذشت🍡🛐

اینجا هم دیگه شب شده بود و جمع کردیم و دور خوردیم و رفتیم بستنی خوردیم تو سرما که فکر کنم سرما خوردم😂💔 و اینجا هم یکی از پل های قشنگ شهرمون رو گذاشتم که شهر ما کلا به شهر پل ها معروفه از بس پل داره و رودخونه کارون هم تماشا می‌کنید😂🛐