سمی ترین خاطره

بچه ها خندوندنم منم که دهنم پر از سوپ بود مستقیم تف کردم تو روی دوستم....

بجای دنیای ندیرم بلنددد بلنددد تو جمع گفتم دنیای نر.یدم😐😂

همگی با خانوادم رفته بودیم پارت البته داییم زن داییم دخترش پسرش،یک تیپ محشر زده بودم لباسمم تازه خریده بودم بعد با پسر داییم داشتم راه میرفتم که یک جا گل بود بعد پسر داییم انداختم توی گل تعادلمو از دس دادمو گلی شدم واییی همه نگام میکردن هیچی دیگه بعد رفتیم خونه لباسمو عوض کردمو برگشتیم😐😅 این تازه یک دونش بود اینم کلی هس....

یبار به یکی از بچه های کلاسمون گفتم زنگ تفریح باهاش میرم ولی پیچوندمش و رفتم پیش دوستام گفتم بچه ها به فاطمه نگید من اینجام یهو یکی گفت اون که پشن سرته منم کلا آبروم رفت

با سلام و احترام عرض ادب خدمت شما عزیزان من دنیا دیده و با تجربه جمع شما هستم و به عنوان الگو و نمونه ی شما بهتان می گویم که " اینقدر زیاد از این خاطره ها دارم که نوموتونم بگم" 😂😂😂😂

با دوستام داشتیم از معلممون تو خیابون بعد می‌گفتیم که یک دفعه معلممون از پشت سرمون در اومد خیلی لحظه بدی بود😂

برف باریده بود یا دوستام بیرون بودیم پاهام لیز خورد و افتادم خیلی سم بود😑😑

خب باید بگم کههههههههههه یروز اومدم شعر بخونم تو مدرسه یهو اومدم بخونم و صدا کلا افتضاخ بود باید صدارو صاف میکردم